در خطبة البیان منسوب به امیرمۆمنان(علیه السلام) آمده است: «سفیانی پس از حوادث خونبار حِمص، حلب، رقّه، رأسالعین و نُصَیبین، وارد موصل میشود، مردم بغداد در آنجا گرد آیند و اهالی شهر حضرت یونس به لخمه میروند، نبرد سختی در موصل رخ میدهد که تعداد شصت هزار نفر در آن میان کشته میشود»[1]
و یا امیرمؤمنان در خطبهای که برای اهل بصره خواندند، درباره وقایع ظهور میفرمایند: ... و یجری علی الموصل قتال شدید یحل بها ثم ینزل الی السفیانی.. (و در موصل جنگ شدیدی صورت میگیرد ....)[2]
فارغ از اینکه آیا داعش همان لشکر سفیانی هست یا خیر و آیا جنگهای اخیر این گروه در موصل همان پیش بینی امیرالمومنان علیه السلام است -که البته نباید به صورت قطعی چنین حرفی را زد- اما آیا ما با شنیدن چنین اخباری متذکر وجود امام زمان علیه السلام و احتمال نزدیکی ظهور شدهایم؟
وقتی به نیمه شعبان نزدیک میشویم اجتماع ما رنگ و بوی دیگری میگیرد، جنب و جوشی ایجاد میشود و گویا جامعه با نگاهی تازه به یاد امام زمان علیه السلام میافتد. اما اگر کمی در فرهنگ دینی تشیع دقت کنیم گویا مقوله انتظار و فرج بحثی است که باید در تار و پود جامعه شیعی تنیده باشد، و افراد روزانه و یا هفتگی متذکر به مباحث مهدویت و وجود مقدس امام زمان علیه السلام باشند. ولی آنچه دیده میشود تذکری سالیانه در پیش اقراد است آن هم به خاطر چند چراغانی و پخش شربت و شیریتی در سطح شهر . اما آیا واقعا باید این گونه باشد؟
نکته جالب در اینجاست که قدیمیها بیشتر متذکر این موضوع بودند اما جامع امروز ما با وجود رسانه ها کمتر متذکر این داستان هستند، در حالیکه اگر در برخی روایات جستجو کنیم و به سراغ علایم ظهور برویم این واقعیت کاملاً عجیب به نظر میآید. زیرا گویا جامعه امروز ما بسیار نزدیکتر به ظهور است تا جامعه دیروز، و فضای اجتماعی، فرهنگی که روایات از علایم ظهور ارایه میدهند بسیار شبیه به دوران ماست.
ما را چه شده که با این همه قراین کمتر به یاد امام زمان خویش هستیم. چطور است که گذشتگان ما که این تحولات عجیب اجتماعی را ندیده بودند بیشتر متذکر امام زمان خویش بودند و بیشتر ظهور را نزدیک میدانستند، اما ما امروزه با دیدن اینهمه تحولات اجتماعی عجیبی که مشابه آن در روایات آماده است، ظهور را نزدیک نمیدانیم و تنها با دیدن چند چراغانی و شربت و شیرینی به یاد حضرتش میافتیم!
کافی است به برخی اخبار داخلی و خارجی دقت کنیم. این روزها بسیار صحبت از اتفاقاتی است که در عراق و سوریه در حال افتادن است. جنایاتی که توسط گروه های افراطی چون داعش در سوریه و امروزه در شهرها و استانهای شمالی عراق مانند موصل و الانبار در حال اتفاق است. گاهی این اخبار را تنها میشنویم و گاهی هم میشنویم و تحلیل میکنیم. اما فارغ از اینکه نتیجه این تحلیلها نشان از دخالت امریکاییها باشد یا نباشد، واقعیتی دیگر را متذکر میشود. اتفاقاتی در حال افتادن هستند، که در روایات ما به آنها اشاره هایی مشابه شده، که اگر این چنین شد منتظر ظهور باشید.
امام صادق (ع) فرمودند: پیش از ظهور قائم علیه السلام پنج نشانه حتمى است: خروج یمانى و سُفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیّه، و فرو رفتن در بیابان. و یا در جایی دیگر داریم که وقتى سفیانى با پیروزیهاى متعدد در دمشق مستقر شد سپاهى را بسوى عراق گسیل مىدارد آنها وارد سرزمین بابل مىشوند[2] و...
و یا در جای دیگری امام صادق علیه السلام در روایتی به 119 نشانه و علامت از علایم ظهور اشاره مىکنند که در اینجا به برخی از نشانههای فرهنگی و اجتماعی آن اشاره مىنماییم:
و دیدى که نوجوانان پسر همان کنند که زنان مىکنند
ودیدى که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند
و دیدى که بچهها به بزرگان احترام نمىگذارند
و دیدى که عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند
و دیدى که پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد
و دیدى که مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمىکند
و دیدى که شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است ....
اما آیا این نشانههای اجتماعی ما را به یاد حضرت انداخت و ما را متذکر به نزدیکی ظهور کرد؟
چقدر در اجتماع چهرهای پسران جوانی را دیدیم که با آرایش و تغییر چهره مردانه خود، خویش را به زنان مشابه کردند؟ چقدر دیدیم که آوازه همجنسگرایان در دنیا بلند شده و برای خود به دنبال حقوق و اظهار وجود و تشکبلات و انجمنها هستند و در جامعه خودمان نیز میبینیم که صدای این افراد اندک اندک، بلند و بلندتر میشود؟
چفدر دیدیم و شنیدیم که فرزندان در برابر والدین خود ایستاده و به آنها بیاحترامی میکنند؟ چقدر کارشناس در رسانهها دیدیم که درباره مشکلات والدین و فرزندان صحبت میکنند و متذکر میشوند که قبلا این مشکلات خانوادگی و بیحرمتیها نبوده است؟
ما امروزه به کمک رسانهها و وسایل ارتباط جمعی هر روزه بیشتر و بیشتر در جریان این تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی قرار میگیریم. اما چندبار متذکر میشویم که اینها یعنی ظهور نزدیک است؟ قطعا وقت ظهور آن حضرت براى هیچ کس جز خداوند متعال معلوم نیست و کسانى که وقت ظهور را تعیین مىکنند، دروغگو شمرده شده اند. به عبارتی در فرهنگ شیعی کسانی که وقت خاصی را برای ظهور آن حضرت مشخص میکنند، «وقاتون» خوانده شدهاند و مکرراً دستور به تکذیب آنان دادهاند؛ اما میتوانیم بگوییم که بدون آنکه بتوان زمانی را برای ظهور آن حضرت مشخص کرد، تنها میتوان گفت که بر اساس قرائن خصوصا قرائن اجتماعیای که، البته نمیتوان به طور کامل بر روایات تطبیق داد اما مشابهت بسیاری دارد، زمان ظهور آن حضرت نزدیک است.
اما ما را چه شده است که با این همه قراین کمتر به یاد امام زمان خویش هستیم. چطور است که گذشتگان ما که این تحولات عجیب اجتماعی را ندیده بودند بیشتر متذکر امام زمان خویش بودند و بیشتر ظهور را نزدیک میدانستند، اما ما امروزه با دیدن اینهمه تحولات اجتماعی عجیبی که مشابهه آن در روایات آماده است، ظهور را نزدیک نمیدانیم و تنها با دیدن چند چراغانی و شربت و شیرینی به یاد حضرتش میافتیم! نکند مصداق قسمت اول این عبارت شدهایم که إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا (آنها ظهور را دور می بینند و ما نزدیک). در حالیکه ما باید آنانی باشیم که ظهور را نزدیک ببینیم. نکند آن ایمانی که در گذشتگان ما بود دیگر از وجود ما رخت بر بسته و رفته است؟
------------------------
پی نوشت:
[1] الزام الناصب، ج2، ص209.
[2] الزام الناصب ج2 ص149.
[3] بحارالانوار، ج 52، ص 186.