مکان قیام یمانی
در مقاله اول، بعد از ذکر نشانههای حتمی ظهور، به معرفی یمانی، اقوال مختلف در فاصله بین قیام یمانی و ظهور امام عصر، و وظایف شیعیان هنگام قیام یمانی، پرداخته شد. در مقاله دوم، به نام، نسب، مذهب یمانی اشاره شد. درمقاله سوم از سلسله مقالات معرفی نشانههای حتمی ظهور، به زمان قیام یمانی، و معنای همزمانی خروج یمانی و سفیانی، پرداخته شد. در این بخش و مقاله چهارم، به مکان قیام یمانی و بیان دیدگاه مشهور، خواهیم پرداخت.
کشور یمن، مکان خروج یمانی
روایات متعددی، مکان قیام یمانی و محل پیدایش جنبش او را از منطقه یمن، دانستهاند. از جمله امام باقر علیهالسلام در پاسخ این سؤال که قائم، چه زمانی قیام میکنند، فرمودند:
... و خروجُ السفیانیِّ من الشامِ والیمانیِّ من الیمن و خسفٌ بالبیداءِ. [1]
... هنگام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن و فرو رفتن [سپاه سفیانی] در سرزمین بیداء.
همچنین مشابه این حدیث، از امام صادق علیهالسلام نیز روایت شده است. ایشان، در حدیث دیگری فرمودهاند:
و خروجُ الیمانیِّ من الیمنِ مع الرایاتِ البیضِ. [2]
قیام یمانی از یمن همراه با پرچمهای سفید خواهد بود.
در کتاب کمال الدین به تصحیح مرحوم غفاری نیز حدیثی از امام باقر علیهالسلام به این صورت نقل شده است:
... و إن من علاماتِ خروجِه خروجُ السفیانیِّ من الشام و خروجُ الیمانیِّ [من الیمن] و منادٍ ینادی مِن السماءِ. [3]
... و از نشانههای خروج امام مهدی علیهالسلام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی [از یمن] و ندا دهندهای است که از آسمان ندا میدهد.
روایت دیگری که احتمالاً مضمون یاد شده را تأیید میکند، این حدیث امام باقر علیهالسلام است:
... و خروجُ رجلٍ من وُلد عَمّی زیدٍ بالیمنِ. [4]
... و قیام مردی از خاندان عمویم زید در یمن.
آن حضرت در حدیث دیگری فرمودهاند:
... ثم یسیرُ الیهم منصورُ الیمانیُّ من صنعاءَ بجنودِه. [5]
... سپس منصور یمانی همراه سپاهیانش به سوی آنها روانه میشود.
حتی در برخی از احادیث اهل سنت، به اطاعت اهل یمن از امام مهدی علیهالسلام، اشاره شده است. ابن طاووس در کتاب التشریف بالمنن به نقل از منابع حدیثی اهل سنت، چنین نقل می کند:
... وَ أَهْلُ الْیمَنِ حَتَّى یأْتُونَهُ فَیبَایعُونَهُ بَینَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَام ... . [6]
... اهالی یمن به سوی حضرت مهدی میشتابند و بین رکن و مقام در مکه و کنار خانه خدا، با ایشان، بیعت میکنند ... .
... وَ یطِیعُهُ أَهْلُ الْیمَنِ، وَ تُقْبِلُ الْجُیوشُ أَمَامَهُ مِنَ الْیمَنِ ... . [7]
... و اهالی یمن از ایشان (حضرت مهدی) اطاعت میکنند. سپاهیان یمن، پیشاپیش او حرکت میکنند ...
علاوه بر روایات فوق الذکر، حدیث دیگری از امام صادق علیهالسلام، که بالتضمن، اشاره به خروج یمانی از یمن، دارد، بنظر میرسد، نیز موید بسیار خوبی برای این دیدگاه مشهور است که خروج یمانی، از منطقه یمن، خواهد بود. متن حدیث به نقل الامالی شیخ طوسی، چنین نقل شده است:
... الیمانیُّ یَتوالی علیاً و هذا یَبرَأُ منه. [8]
... یمانی از محبّان و پیروان حضرت علی است ولی این شخص از امام علی برائت میجوید.
داستان از این ماجرا بوده است که شخصی از خوارج، به نام عبدالله بن یحیی الحضرمی، در زمان امام صادق علیهالسلام، از یمن، قیام کرد و به "طالب الحق"، شهرت یافت. برخی از شیعیان، تصور کردند که این شخص، همان یمانی، است. اما امام صادق علیهالسلام با بیان اینکه یمانی، دوستدار و پیرو امام علی علیهالسلام است و مذهب وی، شیعه است، با این توهم و تصور اشتباه، مقابله کردند. بنابراین، در نزد اصحاب و شیعیان، قیام یمانی از کشور یمن، مسلم و ثابت، بوده است. و در"عصر صدور" روایات، تبادر و ارتکاز اصحاب در زمان ائمه، یمنی بودن یمانی، ثایت و قطعی بوده و تنها در تعیین مصداق و بقیه ویژگیها، شک و تردید داشتهاند که امام صادق علیهالسلام، هم با تعیین این شاخص مهم که مذهب یمانی، مذهب شیعه است، شناخت واقعی و بیشتر یمانی را، رسمیت بخشیدند.
همچنین در روایات اهل سنت، سعی در انکار یمنی بودن یمانی و قریشی جلوه دادن وی، مطرح بوده است. زیرا قریش، خوف و ترس این را داشته است که سیادت و ریاست قریش (عدنانی ها)، توسط یمانی و قحطانی (اعراب یمنی)، خدشهدار شود. از اینرو برخی از روایان اهل سنت و طرفدار قریش، سعی در انکار یمنی بودن یمانی، داشته اند. [9]
علاوه بر اینها، در روایتی، محل قیام شخصی که چشمان سفیانی را از کاسه در میآورد، از صنعاء در یمن، معرفی شده است. از امام صادق علیهالسلام روایت شده است:
أنّی یخرج ذلک و لمّایخرج کاسرِ عَینَیه بصنعاء. [10]
کجا و چگونه سفیانی خروج میکند در صورتی که آن کس که چشم او را از کاسه در میآورد، هنوز از صنعا خروج نکرده است.
همانطور که گذشت، شخصیت یاد شده به قرینه سایر روایاتی که از همزمانی و درگیری یمانی با سفیانی یاد کردهاند، همان یمانی است. علاوه بر آن، برای تأیید این موضوع میتوان از روایاتی که در منابع اهل سنّت آمده و به خروج قحطانی از یمن تصریح کرده اند، نیز به عنوان موید، در مکان خروج و قیام یمانی، بهره برد.
بنابراین، در مجموع، بنظر میرسد، خروج و قیام یمانی، از کشور یمن، صحیح باشد و ایفای نقش یمانی، در کشور عراق، که مورد ادعای پیروان "احمد الحسن بصری"، میباشد، تصور اشتباهی میباشد.
البته در برخی روایات دیگر، در خصوص موقعیت جغرافیایی قیام یمانی، علاوه بر صنعاء، به شهرهایی همچون: عدن، کنده و منطقه ابین، نیز اشاره رفته است؛ البته روایات صنعاء، مستفیض بوده، از طریق شیعه و سنّی نقل شده است. [11] گفته میشود، شاید منظور از نامهای مختلف برای نقطه آغازین قیام، همانا تحدید پایتخت قیام (منطقه یمن)، باشد چنانکه از ایران نیز با نامهایی همچون خراسان، قم، طالقان و... یاد شده است، که همگی اشاره به منطقه ایران دارند امّا بیشتر این روایات بر خراسان و قم، متمرکز است.
بنابراین، برخی از نویسندگان بر این باورند که واژه «یمانی» به تنهایی علاوه بر دلالت بر انتساب این شخصیت به یمن، بر آغاز جنبش او از یمن نیز، دلالت میکند. لذا همچنانکه بر اساس متفاهم عرفی قیام خراسانی به معنای قیام شخصی خراسانی از ایران است، قیام یمانی نیز به معنای قیام مردی یمنی از یمن است. [12] به تعبیر دیگر، اطلاق واژه یمانی به شخصیت مورد نظر صرفاً بیان تابعیت او نیست بلکه محل قیام او نیز هست. بر این اساس، از تمامی روایاتی که بر قیام یمانی دلالت داشتند، میتوان به شروع قیام یمانی، از یمن نیز پی برد. [13]
این دیدگاه اکثریت و مشهور، که خروج یمانی را از یمن، معرفی میکند، به تنها روایتی که به درگیری یمانی با سفیانی در عراق و کوفه، اشاره دارد، به دیده شک و تردید مینگرند و جنگ یمانی به همراه خراسانی با سفیانی در عراق و کوفه را به دلیل ضعف سند، و تعارض با سایر روایات متعدد دیگر، معتبر نمیداند. [14] دیدگاه اکثریت و مشهور، معتقد است، بعد از شهادت نفس زکیه در مکه،- که توسط عوامل حکومت بنی فلان در حجاز (عربستان)، به شهادت میرسد- لشکر یمانی، از یمن به سمت حجاز (عربستان)، حرکت میکند. بنابراین ایفای نقش نظامی لشکر یمانی در کشور عراق، بسیار بعید است. و آنچه از روایات استفاده میشود، صرفا جنگ یمانی با سفیانی، بدون تعیین منطقه درگیری، ثابت است و نمیتوان به درگیری یمانی با سفیانی، در عراق، قاطعانه نظر داد. والله العالم.
کشور عراق، مکان خروج یمانی
در مقابل قول مشهور، که به خروج یمانی از یمن و صنعاء اعتقاد دارند، دیدگاه نادر و شاذ هم، به خروج یمانی از کشور عراق، اعتقاد دارد. و چنین استدلال میکنند:
روایات شیعه، برای یمانی، تنها عملیات جنگی و درگیری با سفیانی در کوفه و کشور عراق را گزارش کرده اند. از طرفی اگر یمانی از کشور یمن باشد، چگونه می تواند از کشور وسیعی همچون کشور حجاز (عربستان) عبور کند و به عراق و کوفه برسد؟ مضاف بر اینکه نظام ناصبی و دشمن اهل بیت تا آخرین روزهای منتهی به قیام حضرت در کشور عربستان، دوام دارد، هر چند حکومت شان، متزلزل شده است. شاهد بر این قضیه، اینکه، نفس زکیه تنها 15 روز مانده به ظهور، در مکه به دست عوامل همین حکومت ناصبی حجاز و کشور عربستان، به قتل میرسد. و همانطور که میدانید، نفس زکیه به عنوان آخرین علامت ظهور، و بعد از قیام یمانی، میباشد. پس نشان میدهد که نظام ناصبی و دشمن اهل بیت در عربستان، تا روزهای آخر ظهور و قیام امام، دوام دارد. هر چند که حکومت شان متزلزل شده است. در حدیثی از امام علی علیهالسلام، موضوع شهادت نفس زکیه در مکه و در کنار کعبه، توسط نظامیان حکومت بنی فلان در عربستان، چنین نقل شده است:
الا اخبرکم بآخر ملک بنی فلان؟ قلنا: بلییا امیرالمؤمنین، قال قتل نفس حرام، فییوم حرام، فی بلد حرام عن قوم من قریش و الذی حلق الحبه، و برأ النسمه ما لهم ملک بعده غیر خمس عشره لیله…. [15]
آیا شما را از زمان به پایان رسیدن سلطنت خاندان بنی فلان خبر ندهم؟ گفتیم: آری ای امیر مؤمنان؛ حضرت فرمودند: هنگام کشته شدن شخصی بیگناه در روز حرام در ماه حرام از خاندان قریش. قسم به آنکه دانه را شکافت و آدمی را آفرید، پس از آن، بیش از پانزده شب حکومتشان طول نخواهد کشید… .
در این روایت، به شهادت نفس زکیه از نشانههای حتمی ظهور، توسط نظامیان حکومت بنی فلان، در بلد حرام (مکه)، در ۲۵ ذی الحجه، ۱۵روز قبل از ظهور و قیام علنی امام مهدی علیهالسلام (در عاشورا ماه محرم)، اشاره شده است. همچنین در این روایت، امام علی علیهالسلام، صراحتا به پایان ملک بنی فلان و نابودی سلطنت خانوادگی بعد از به شهادت رساندن نفس زکیه در کشور حجاز (عربستان) و شهر مکه، اشاره کرده است.
حال با این توصیف که عربستان و لشکر نظامی بنی فلان تا آخرین روزهای قبل از ظهور، در حکومت حجاز، حضور دارند؛ پس چگونه است حال لشکر یمانی که طبق روایتی، با لشکر هفتاد هزار نفری، برای عبور از کشور وسیع حجاز و رسیدن به کشور عراق؟ آیا نظام ناصبی عربستان، اجازه خواهد داد؟ در حالیکه همانطور که ذکر شد، نظامیان حکومت بنی فلان در حجاز، نفس زکیه را به شهادت می رسانند. پس در آستانه ظهور امام عصر(عج)، مرزهای عراق، از سمت غرب، در اشغال سفیانی و از سمت جنوب در اختیار نظام ناصبی و دشمن اهل بیت در کشور عربستان است. و چگونه لشکر یمانی، می تواند از یمن، و با عبور از عربستان، وارد عراق شود؟ مضاف بر اینکه، در روایات اهل بیت، اشاره ای و یا تصریحی به حضور یمانی در حجاز برای کمک و تسهیل در امر ظهور حضرت، نشده است. [16]
موید این دیدگاه، در روایتی "مرسله"، از امام علی علیهالسلام، نیز نقل شده است که بعد از جرائم سفیانی در کوفه و نجف، و عبور از خطوط قرمز شیعیان، سپاه خراسانی و یمانی، به سفیانی، حمله ور میشوند:
... فَبَیْنَمَا هُمْ عَلَى ذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ خَیْلُ الْیَمَانِیِّ وَ الْخُرَاسَانِی ... . [17]
... و در این حین (بعد از حمله سفیانی به کوفه و نجف)، سپاه یمانی و خراسانی، حمله ور میشوند ... .
طبق این روایت، یمانی، از عراق خروج خواهد کرد. اما ممکن است اصلیت وی، از یمن باشد.
اعتقاد به خروج یمانی از عراق، با انبوه احادیث شیعه، تعارض دارد
چون این دیدگاه معتقد است که یمانی از عراق خروج خواهد کرد، روایتهای مختلف و متعدد دیگر که خروج یمانی را از صنعاء و یمن، معرفی کردهاند، را به گونه ایی تاویل و تفسیر میکنند و یا اینکه این روایات متعدد را دچار ضعف سند و عدم حجیت منبع، میدانند. [18] که البته پذیرش این قول، و خروج یمانی از عراق، به دلیل مخالفت با دیدگاه مشهور و تعارض با روایات متعدد دیگر، ناممکن است.
به هر حال، آنچه مهم است صرفنظر از انتخاب یکی از این دو دیدگاه، جنگ یمانی با سفیانی، ثابت است، صرفنظر از اینکه یمانی از یمن میباشد و یا عراق. و اما منطقه و جبهه درگیری میان سفیانی و یمانی، کجا می باشد؟ بنظر میرسد با قبول دیدگاه مشهور، منطقه درگیری یمانی با سفیانی، مناطق شام (سوریه) و یمن، هستند. زیرا هر یک از این دو منطقه، دارای موقعیت جغرافیایی و لجستیکی خاصّی هستند. منطقه شام و سوریه، طبق احادیث، محلّ تجمع گروههای تندرو و ضدّ اهلبیت به رهبری سفیانی، است. جدا از این، یهودیان نیز نزدیک آنجا هستند و در تحرکات سفیانی، بیتأثیر نیستند. و منطقه یمن، نیز به عنوان ذخیره الهی، دور از مناطق و تجمع دشمنان اهل بیت، محلی برای پیشروی نیروهای شیعه برای رسیدن به مکه و یاری امام عصر(عج)، می باشد.
[1] شیخ صدوق. کمالالدین، ص331
[2] فضل بن شاذان، مجله تراثنا، سال دوم، شماره4، ص455
[3] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 328
[4] سید بن طاوس، فلاح السائل، ص 171
[5] این حماد، الفتن، ص 174
[6] ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص 281
[7] ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص 295
[8] شیخ طوسی، الامالی، ص 661
[9] کورانی، الیمانیون قادمون، ص 108-110