«حسینبن روح نوبختی» ؛ نائب ایرانی امام زمان(عج)
نوشتار حاضر میکوشد نایب سوم امام عصر (عج) یعنی حسین بن روح نوبختی را به ترسیم بکشد تا گامی باشد در جهت شناختشناسی نایبان خاص حضرت که از آن جمله شخصیت تأثیرگذار حسین بن روح در دوران غیبت صغری است.
1. شناسنامه حسین بن روح نوبختی (نایب سوم)
نام: حسین بن روح لقب: نوبختی کنیه: ابوالقاسم مدت سفارت: 21 سال
محل سفارت: بغداد وفات: هیجدهم شعبان سال 326هـ ق مکان دفن: بغداد ـ بازار شورجه در سوق العطارین
تاریخ ولادت این سفیر مانند دو سفیر پیشین روشن نیست و در کتابهای تاریخی و تراجم، از آن یاری به میان نیامده است.[1]
2. خاندان
عباس اقبال در آشتیانی «خاندان نوبختی» اخبار مفصّلی درباره «حسین بن روح» آورده و او را از طرف مادر منتسب به خاندان نوبختی دانسته است. این بدان است که وی را قمی نیز خواندهاند.[2]
وی از اصحاب امام عسگری(ع) بوده و با حضور جمعی از بزرگان شیعه در بغداد مانند ابوعلی بن همام، ابوعبدالله محمد بن الکاتب، ابوعبدالباقطانی، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی، ابوعبدالله بن رضا، حسین بن روح بعنوان جانشینی نایب دوم (ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری) معرفی شده است.[3]
بر حسب منابع تاریخی، تبار حسین بن روح از خاندان ایرانی نژاد آل نوبخت سرچشمه میگیرد و نوبخت جد اعلای این خاندان است.[4]
ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی از طائفه نوبخت که علما و متکلمین و منجمین زیادی از این طایفه برخاسته و همگی پیرو مکتب اهلبیت عصمت و طهارت بودهاند. جدّ اعلای آنان نوبخت و زردتشتی بوده و در عهد منصور دوانیقی عباسی از زردتشتی به اسلام روی آورد و مسلمان شد و ساکن بغداد گراید.[5]
3. چگونگی انتخاب شدن حسین بن روح به (عنوان) نایب سوم
«ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی» سومین نایب خاص حضرت بقیة الله(عج) بود که از معتمدان نایب دوم «محمد بن عثمان بن سعید عمری» و از نزدیکان وی در بغداد به شمار میرفت.
نایب دوم با ارجاع مراجعین به حسین بن روح نوبختی، زمنیه جانشینی وی را فراهم آورد و در واپسین روزهای حیات بدستور حضرت ولیعصر(ع) او را بعنوان جانشین خود معرفی کرد، پس از آنان شیعیان برای تحویل اموال به وی مراجعه میکردند لذا حسین بن روح نوبختی در جامعه تشیع آن روزگار، شخصیت پرآوازة اندیشمند و معروف بود و پیش از افتخار تصدّی نیابت خاص وکیل دومین سفیر حضرت مهدی ـ اوراحناه فداه ـ جناب محمد بن عثمان بود، هم به املاک او نظارت داشت و هم رابط میان بزرگان شیعه در نقاط مختلف کشور پنهاور اسلامی بود.
به همین جهت، هنگامی که شیعیان دیدند دومین نایب امام عصر(عج) او را امین میشناسد و به او اعتماد میکند و به فضیلت و دینداری او گواهی میدهد و او را شایسته وکالت خویش مینگرد، بتدریج اعتماد همگی به او فزونی یافت و مورد توجه همگان قرار گرفت.
او شخصیت والایی بود که به خردمندی و فرزانگی و رشد فکری و دینی شهرت بسزایی داشت و موافق و مخالف بر این واقیعت گواهی میدهد تا جایی که اهلسنت نیز او را تکریم و احترام مینمودند.[6]
این امتیازات و شرایط و ویژگیها برای «جناب حسین بن روح» پایگاه پرشکوه مردمی و موقعیت بلندی بخشیده بود که همهی مردم با وجود راه و روش مختلف و هدف و مذهب متفاوت و در سطوح گوناگون به او بهایی بسیاری میدادند و به دیدهی احترام مینگریستند.
لذا میبینیم که دومین نایب امام عصر(عج) یعنی «محمد بن عثمان» فرمانی از جانب امام عصر(عج) دریافت کردند که به موجب آن، محمد بن عثمان دستور یافت تا «حسین بن روح» را بجای خویش معرّفی کند و چنین کرد.
او آنگونه که میباید اعلان کرد که جانشین پس از رحلت، حسین بن روح خواهد بود و بدین منظور بزرگان شیعه را گردآورد و ضمن بیاناتی از جمله فرمود: «اگر من از دنیا رفتم حسین بن روح جانشین من است، چرا که دستور یافتهام او را بجای خویش برگزینم، از اینرو در زندگی خود به او مراجعه کنید و در کارها به او اعتماد ورزید.[7]
4. نظری به اوضاع اجتماعی و سیاسی زمان نائب سوم
حسین بن روح بیش از بیست سال نیابت و سفارت امام عصر(عج) را به عهده داشت. در این دوران در دستگاه خلافت عباسی در تعیین وزراء تغییرات گوناگونی رخ داده است. بر اساس این تغییرات زندگی حسین بن روح نیز دارای فراز و نشیبهای بوده است گاهی در عالیترین مراحل و گامی هم به مشکلات فراوانی روبرو بودند.
او حتی مدّتی (از 312 ـ 317) را در زندان به سر بردند و مدّتی را هم زندگی مخفیانه داشته است. حسین بن روح در دوران سفارتش وکیلان و نمایندگانی در بلاد مختلف داشتهاند که از طریق آنها وظائفاش را انجام میداد.
وی تنها در بغداد دارای دَه وکیل بوده که هرکدام از رجال برجسته زمان خودشان بودهاند. حسین بن روح در سازماندهی تشکیلات وکلا، بسیار موفق بوده است. زیرا او در زمان محمد بن عثمان (سفیر دوم) خود یکی از وکیلان نزدیک ایشان بوده است، که این قرابت و نزدیکی موجب شد که وکیلان سفیر دوم که پس از رحلت سفیر دوم، همچنان برای وکالت سفیر سوّم ابقاء شده بودند، حسین بن روح را در انجام وظائفاش به خوبی یاری نمایند.
به همین جهات بود که شیعیان امامیه توانستند حضور مقتدرانه خویش را در پایتخت حکومت عباسی و دیگر مکانهایی تحت نفوذ آنان حفظ نماید. و این مهم انجام نشد جُز با درایت و هوشمندی سفیر سوم در نحوه رفتار و عملکردش در برابر ایستگاه خلافت.
5. اما نمونهای از فعالیت حسین بن روح نوبختی
الف) حسین بن روح و تقیه
ابوعبدالله بن غالب میگوید: من سیاستمدارتر از حسین بن روح ندیدهام. وی به خانه ابنیسیار که از نزدیکان و صاحبان مقام نزد خلیفه بود رفتوآمد میکرد، اهلسنت نیز به او احترام مینمودند و او همه اینها را به اجبار و از روی تقیّه انجام میداد.
روزی بر اساس [نقشه طراحی شده] دو نفر شیعه و سنّی در خانه ابنیسیار مشاجره نمودند. مرد سنّی بعد از پیامبر(ص) ابتدا ابوبکر سپس عمر و پس از او عثمان و نهایتاً علی(ع) را افضل میدانست. اما مرد شیعی بعد از پیامبر(ص) علی(ع) را افضلیت میداد.
وقتی دعوا بالا گرفت، حسین بن روح گفت: «آنچه را که اصحاب پیامبر(ص) در آن متفق القولند ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) به ترتیب افضلیت دارند و اصحاب حدیث هم آن را تأیید میکنند، ما نیز تصدیق مینماییم»
همه حاضران از این سخن حسین بن روح تعجب نمودند و سنیّان از این سخن بسیار شاد شدند و او را بسیار ستایش و دعا نمودند و آنهایی را که او را رافضی (شیعه) میپنداشتند نکوهش نمودند.
من [که همه چیز را میدانستم] خندهام گرفت. آنچنانکه نمیتوانستم از خندیدن خودداری کنم، به همین خاطر، آستینم را به دهان گرفتم، چون میترسیدم که همه زحمت حسین بن روح را به باد دهم! حسین بن روح متوجه من شد و نگاه معنیداری به من نمود.
وقتی به خانه بازگشتم، بلافاصله در زده شد. هنگامی که در را باز کردم، حسین بن روح را دیدم که سوار بر قاطر خویش است و پیش از آنکه به منزل خود برود، نزدم آمده است. رو به من نمود و گفت: بنده خدا! خدا تو را حفظ کند، چرا خندیدی؟
گفتم: ای شیخ! از خدا بترس! من تو را حلال نمیکنم اگر سخن من بر تو گران بیاید.
گفتم: آقاجان! مردی که امام زمان(ع) را ملاقات میکند و وکیل است، تعجبی ندارد که این سخن را بگوید، و نباید به سخن او خندید؟!
گفت: اگر یکبار دیگر تکرار شود، با تو قطع علاقه میکنم، آنگاه خداحافظی کرد و رفت.[8]
ب) مبارزه با مدعیان دورغین نیابت
مبارزه با غلات و مدّعیان بابیّت و وکالت و افشای ادعاهای باطل آنان را نیز باید به فعالیتهای نواب اربعه افزود.
گروهی از افراد منحرف و جاهطلب با طرح مطالب بیاساس از قبیل ربوبیت و الوهیت ائمه، مقاماتی برای خود ادعا میکردند و به نام امام از مردم خمس یا وجوه دیگر را میگرفتند و این موضوع موجبات بدنامی شیعه را فراهم ساخته و مشکلاتی برای ائمه ایجاد میکرد.
در عصر غیبت صغری، علاوه بر اینها، افراد دیگری پیدا شدند که به دروغ مدعی سفارت و نیابت خاص امام بودند و در اموال متعلق به امام تصرفات یبمورد نموده و در مسائل فقهی و اعتقادی، سخنان گمراه کننده بر زبان میراندند.
اینجا بود که نواب خاص، با رهنمودها امام مایه با آنان برمیخاستند و گاه رد طرد و لعن آنان در ناحیه حضرت توقیع صادر میشد. ابو محمد شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد ملال کرخی، ابوطاهر محمد بن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاّج و محمد بن علی شلمغانی از این گروه بودند.[9]
شلمغانی قبلاً از فقهای شیعه شمرده میشد و حتی کتابی به نام «تکلیف» نوشته بود، ولی بعدها به غلوّ و انحراف کشیده شده و افکاری کفرآمیز مطرح کرد، از آن جمله، بر روی نظریه حلول تأکید میکرد و میگفت: روح پیامبر اسلام(ص) در پیکر محمد بن عثمان (سفیر دوم)، روح امیرمؤمنان(ع) ـ در کالبد حسین بن روح (نایب خاص سوم) و روح حضرت فاطمه(س) ـ در بدن ام کلثوم، دختر محمد بن عثمان حلول کرده است.
حسین بن روح این عقیده را کفر و الحاد معرفی کرد. آن را نوع عقاید مسیحیان در مورد حضرت مسیح شمرد و او را طرد نمود و با افشای افکار باطنش او را در میان قدمش رسوا نمود.[10]
ج) کرامتهای نایب سوم
ابوعلی بغدادی نقل میکند که در همان سال، زنی را در بغداد دیدم که از من پرسید: «وکیل امام زمان کیست؟»
یکی از اهالی قم به وی گفت: «ابوالقاسم حسین بن روح» و به من اشاره کرد که این مرد او را میشناسد. به همراه زن خدمت حسین بن روح رسیدیم.
زن پرسید: «ای شیخ! چه چیزی نزد من است؟
حسین بن روح گفت: آنچه با تو است به دجله بینداز و آنگاه بازگرد تا بگویم». زن رفت و آنچه با خود آورده بود، به دجله انداخت. سپس نزد حسین بن روح بازگشت.
حسین بن روح به کنیزش گفت: «صندوقچه را بیاور» سپس به آن زن گفت: «این همان صندوقچهای است که نزد تو بود و به دجله انداختی. اکنون بگویم در آن چیست یا خود میگویی؟
زن گفت: «شما بفرمائید!»
حسین بن روح گفت: «یک جفت خلخالِ طلا و حلقة بزرگی است که گوهری در آن است، همچنین دو حلقة کوچک است که هرکدام یک دانه گوهر است و دو انگشتر فیروزه و یک انگشتر عقیق است.»
آنچه در صندوقچه بود، همان بود که حسین بن روح گفته بود، بدون کم و کاست.
سپس در صندوقچه را باز کرد و آنچه در آن بود به من نشان داد.
زن نیز نگاهی به من کرد و گفت: درست همان چیزهایی است که من آورده بودم و به دجله انداختم»[11]
د) حسین بن روح نوبختی و اجازهی تشرف به حج از امام(ع)
حسین بن روح نوبختی زمانی از محضر حضرت ولیعصر(ع) بوسیله نامه اجازهی تشرف به حج را خواستار شد، امام در پاسخ او نوشت: «لا تَخْحِزُجْ هذِهِ السّنِةَ؛ امسال به حجّ مشرف نشو»
حسین بن روح بسیار اندوهگین شد و در خدمت دیگری باز اجازه خواست امام در پاسخ او نوشت:
«اذا کانَ لاُبَّد، فَکُنْ فی القافلةِ الاخیرة: اگر از رفتن به حج ناگریز هستی، با آخرین قافله حرکت کن[12]
و او با آخرین قافله به راه افتاد و بعدها علت این مسئله روشن شد زیرا همه قافلههای قبلی با قرامطه روبرو شدند و فقط قافله آخر جان سالم به در برد. در آن سال که به «تناثر کواکب» معروف شد صدها نفر از حجاج در میان عراق و حجاز به دست قرامطه کشته شدند و فقط قافله آخر از قتل و غارت مصون ماند.[13]
6. وفات وی
و سرانجام حسین بن روح نوبختی بعد از بیست و یک سال فعالیت و تعدی مقام نیابت در ماه شعبان 326 هـ.ق چشم از جهان فرو بست.[14]
قبر شریفش در بغداد در وسط بازار عطاران در انتهای کوچهای است که در آنجا بقعه و صحن مختصری بنا کردهاند.[15]
-----------------------------------------------------------------------
[1] مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص433.
[2]. خاندان نوبختی، صص237ـ236.
[3]. همان، صص214 ـ213.
[4]. کتاب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (سفیر سوم، ص21 به نقل از نرم افراز موعود)
[5]. معارف و معاریف کلمه نوبخت به نقل از کتاب سیری درعتبات و اماکن مقدسه درعراق، ص350.
[6]. غیبت طوسی، صص236 ـ 233.
[7]. غیبت طوسی، ص227.
[8]. غیبت طوسی، ص384 و 385.
[9]. غیبت طوسی، ص244.
[10]. غیبت طوسی، ص248ـ 254 و تاریخ سیاسی غیبت امام زمان، دکتر جاسم حسین، ص200 ـ205.
[11]. بحارالانوار، ج51،ص342.
[12]. غیبت شیخ طوسی، ص196 و منتخب الاثر، ص397.
[13] . یوم الخلاص، بحث نواب خاص و بحارالانوار، ج51 و ص293.
[14]. غیبت شیخ طوسی، ص238.
[15]. فرهنگ موعود (اعلام) حسین کریمشاهی بیدگلی، ص83.