تربیت مهدوی فرزندان
آرزوی همیشگی خانوادههای شیعی این بوده است که فرزندانشان، از محبان و یاران امام زمان(عج) محسوب شوند، اما برای تحقق این خواسته کارهایی که لازم است انجام نمیدهند. شاید یک علت آن، نداشتن الگویی در تربیت فرزندان باشد.
داستان تولد حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام، حاوی نکات قابل ملاحظهای است که میتواند سر مشقی نیکو برای تربیت مهدوی فرزندان باشد.
برای روشن شدن این مطلب، مناسب است، ابتدا به نقل داستان تولد علمدار کربلا و عواملی که آن حضرت را به یار باوفا برای امام زمان دوران خویش تبدیل نمود، اشاره و از آن به عنوان الگو و نمونهای موفق در پرورش فرزندان خویش بهره برداری نماییم.
بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام به برادرش عقیل فرمود:
«برای من بانویی انتخاب کن تا از او فرزندان شجاع و دلیری نصیبم شود»؛ گویا حضرت، از همان ابتدا برای تربیت یاور حضرت سیدالشهدا علیهالسلام برنامهریزی کرده بود.
عقیل نیز که آگاه به نسب قبایل مختلف عرب بود، انگشت اشاره بر امالبنین نهاد و حضرت علی علیهالسلام با او ازدواج کرد تا در روز رویارویی عظیم حق و باطل، فرزندانش یار و یاور امام دوران، حسین بنعلی علیهالسلام باشند و مسیر هدایت را تا ابد زنده و روشن بدارند. در حقیقت امام علی علیه السلام فرزند دلبندش را برای واقعه کربلا ذخیره گذاشت و نام بلندش را عباس نهاد.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام او را از این رو عباس نامید که به شجاعت، شکوه به صولت و خشم او در پیکار با دشمنان آگاهی داشت.[1]
ایشان برای اینکه فرزندی برای یاری حسین علیهالسلام در واقعه کربلا به جای خود داشته باشد:
اوّل آنکه همسری انتخاب میکنند که بتواند چنین فرزندانی بیاورد و در دامان خود آنها را تربیت کند.
دوّم آنکه با انتخاب اسم مناسب، یعنی عباس، از همان روزهای نخستین به او تلقین میکند که باید دارای ویژگیهایی که در مفهوم اسم او هست باشد.
سوّم آنکه با بوسیدن دستان آن فرزند میخواهد بفرماید که این دستها باید طوری آموزش ببینند که بتوانند در روز عاشورا یاری و حمایت جانانه از امام زمان(عج) را داشته باشند.
چهارم آنکه در هنگام شهادت خود، عهد و پیمانی از حضرت عباس علیهالسلام میگیرند و دست امام حسین علیهالسلام را در دست او نهاده و به او میفهماند که باید تا پای جان از امام خود حمایت کند.
جالب اینکه حضرت امالبنین نیز برای آماده کردن فرزند دلبند خود، جهت انجام این مأموریت و مسئولیت مهم، درس ادب، احترام و یاری فرزندان فاطمه سلاماللهعلیها را از زمان کودکی به فرزندان خود میدهد. او خود واقف به مقام و مرتبه امامان بوده و خود را از همان روز اول خادمه آنها به حساب میآورد؛ لذا در تاریخ ثبت است هنگامی که میخواهد وارد خانه علی علیهالسلام شود، اول از امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام اجازه میگیرد تا ایشان اجازه دهند به عنوان خدمتکار وارد خانه شود و بعد وارد میشود.
حضرت ابوالفضل علیهالسلام از همان روزهای اول تحت تأثیر تربیت حضرت علی علیهالسلام و مادرش امالبنین، نگاهی از سر عشق و علاقه نسبت به فرزندان فاطمه، به ویژه امام حسین علیهالسلام داشته و همواره با احترام و ادب نسبت به آنها رفتار میکرد، همیشه مانند غلام و عبد در مقابل مولای خود در کنار امام حسین علیه السلام مینشست.
از این رو حضرت امام صادق علیهالسلام، در زیارتنامه او ویژگی ممتاز او را عبد صالح خدا بودن و «المطیع لله و لرسوله و لأمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین؛ مطیع خداوند، پیامبر و امامان»، برمیشمارد و حضرت عباس علیه السلام را اینگونه توصیف میکند:
«السلام علی ابی الفضل العباس الواسی اخاه بنفسه؛
سلام بر ابوالفضل العباس، آن عزیزی که برادرش را با ایثار جان خویش یاری کرد».
همچنین حضرت ولیعصر(عج) در زیارت ناحیه مقدسه، حضرت عباس علیه السلام را اینگونه معرفی کرده است:
«الفادی به الواقی؛
آن عزیزی که خود را فدا کرد و همه تلاش خود را برای حفظ و نگهداری امامش به کار بست».
نتیجه
ما شیعیان ـ که خود را پیرو حضرت علی علیهالسلام میدانیم و حضرت عباس را الگوی زندگی خود در کنار امامان معصوم با افتخار قبول داریم ـ لازم است جزء منتظرین واقعی ایشان بوده و آمادگی کامل برای یاری حضرت مهدی علیه السلام را در خود ایجاد کنیم، باید فرزندانی رشید، امام شناس و مطیع ولایت، از خود به عنوان ذخیره برای یاری امام زمان(عج) به یادگار بگذاریم، وظیفه خود را درباره تربیت صحیح آنها بهکار برده و یقین بدانیم پدران و مادران پرهیزگار و منتظران واقعی با الگوگیری از این بزرگواران و توسل به آنها میتوانند فرزندانی برای یاری امام زمان تربیت کنند که همچون قمر بنیهاشم وفادار به ایشان باشند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*. دانش پژوه مرکز تخصصی مهدویت.
1. قهرمان کربلا، ص 84.
*علی جبار زاده ـ دوماهنامه امان شماره 27