گریه امام زمان بر اسیرى زینب(س)
حاج ملا سلطانعلى، که از جمله عابدان و زاهدان بود، مىگوید:
در خواب به محضر مبارک امام زمان (ع) مشرف شدم، عرض کردم: مولاى من ! آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است که فَلَاندبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَبکِیَّنَ عَینُک بَدَلَ الدُموعِ دَماً صحیح است؟
فرمود: آرى!
گفتم: آن مصیبتى که در سوگ آن، به جاى اشک خون گریه مىکنید، کدام است؟ آن مصیبت على اکبر است؟
فرمود: نه! اگر على اکبر زنده بود، او هم در این مصیبت، خون گریه مىکرد!
گفتم : آیا مقصود مصیبت حضرت عباس (ع) است؟
فرمود: نه! بلکه اگر حضرت عباس هم در قید حیات بود، او نیز در این مصیبت خون گریه مىکرد!
عرض کردم: آیا مصیبت حضرت سیدالشهداء (ع) است؟
فرمود: نه! اگر حضرت سید الشهداء (ع) هم بود، در این مصیبت خون گریه مىکرد!
پرسیدم: پس این کدام مصیبت است؟
فرمود: مصیبت اسیری عمهام زینب (س) است. (1)
گریه امام زمان در وفات زینب کبری(س)
دانشمند بزرگ شیخ محمد باقر قاینى، صاحب کتاب کبریت الاحمر در کتاب کشکول خود به نام سفینة القماش مى نویسد: در عصرى که در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوى اشتغال داشتم در آنجا سیدى زاهد و پرهیز کار بود که سواد نداشت، روزى در حرم حضرت على (ع ) به زیارت آن حضرت مشغول بود، دید یکى از زائران ترک زبان، گوشهاى از حرم نشست و مشغول تلاوت قرآن شد، این سید جلیل احساساتى شد و به خود گفت :
آیا سزاوار است که ترک و دیلم قرآن، کتاب جدت را بخوانند و تو بىسواد باشى و از خواندن آیات قرآن محروم بمانى؟!
او از روى غیرت و همت قسمتى از اوقاتش را در سقایى (آبرسانى) صرف کرد تا مخارج زندگىاش را تأمین کند، و قسمت دیگر را به تحصیل علوم پرداخت و کم کم ترقى کرد تا به حدى که در درس خارج آیت الله العظمى میرزا محمد حسن شیرازى (میرزاى بزرگ، متوفى1312 ه ق) شرکت مىکرد و به درجهاى رسید که احتمال مى دادند به حد اجتهاد رسیده است. این سید جلیل و پارسا براى من چنین نقل کرد:
از آن روزى که عمهام زینب وفات کرده، تا کنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مىکنند و آن چنان مىگریند که من باید بروم و آنها را ساکت کنم،
در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر (عج) را دیدم، بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام کردم، سپس عرض کردم:
چرا این گونه ناراحت و گریان هستى؟
فرمود: امروز روز وفات عمهام حضرت زینب است. از آن روزى که عمهام زینب وفات کرده، تا کنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مىکنند و آن چنان مىگریند که من باید بروم و آنها را ساکت کنم، آنها خطبه حضرت زینب را که در بازار کوفه خواند، مىخوانند و مىگریند، من هم اکنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نمودهام. (2)
منبع:
1) 200 داستان از فضضایل و کرامات حضرت زینب
2) خصائص الزینبیه، ص 211 و 212