جامعه مهدوی (1):
معیارهای جامعه مهدوی در کلام استاد پناهیان
دانلود کلیپ (حجم: 10MB)
یکی از عواملی که به انسان نشاط میدهد و انرژی خواهد داد، و روحیه خوبی برای زندگی کردن و برای بندگی کردن به انسان عنایت میکند این است که انسان در آینده جستوجوگر آرمان بلند و پُر کشش و جذابی باشد که تفکر و تصور آن آینده روشن بتواند در او انرژی ایجاد کند، فقط هم انرژی نیست راه را برایش روشن کند. در دریا وقتی ساحل را گم میکنند یا نزدیک ساحل میشوند دنبال فانوس دریا میگردند و وقتی چراغی از دور میبینند میگویند دیگر جهت و قطب نما را رها کنید و سمت چراغ حرکت کنید، خودش دارد ما را دعوت میکند.
نگاه به آینده و داشتن هدفی در این آینده که هدف احتمالی هم نباشد و هدف قطعی باشد، خیلی میتواند زندگی یک فرد و یک حامعه را نجات بدهد. صهیونیستها وقتی بعد از پیروزی انقلاب دور هم نشسته بوند بررسی کرده بودند که چرا اینها توانستند پیروز شوند؟ ما که همه عوامل پیروز نشدنشان را فراهم کرده بودیم؛ کارشناسانشان گفته بودند اینها دو تا عامل دارند که این دو عامل اینها را به پیروزی رسانده است و تا وقتی این دو عامل را دارند اینها همیشه تو نوار پیروزی ادامه خواهند داد، در این 30 ساله هم همین طور بوده است. یکی سیدالشهدا اباعیدالله الحسین و کربلای او را در تاریخ دارند و یکی امام زمان علیه اسلام و آیندهای که منتظرش هستند و امید دارند به این آینده برسند.
توجه به حضرت، جزء برنامه اعتقادی نیست که گوشهای از زندگیمون قرار بدهیم و بگوییم ما به نبوت پیامبر اکرم(ص) و وصایت علی بن الیطالب علیه اسلام اعتقاد داریم، تا میرسیم به آقا امام زمان علیه اسلام دیگر در حد اعتقاد نباید باقی بماند، باید بگوییم من با حضرت دارم زندگی میکنم، اگر از شما پرسیدند شما در چه زمانی دارید زندگی میکنید؟ خواهش میکنم عاقلانهترین و دقیقترین پاسخ را بدهید و دقیقترین پاسخ این است که زمان زندگی ما بعد از شهادت اباعبدالله الحسین و قبل از قیام امام زمان علیه السلام است و اصلاً معنای زمان ما این است، کسی که در چنین زمانی زندگی میکند مدام باید از کربلا به سمت جامعهی مهدوی حرکت کند.
بنده هر چه فکر میکنم میبینم مشکلاتی که ما در جامعه داریم کدامش با توجه به جامعه مهدوی و حکومت حضرت و ظهور برطرف نمیشود؟ به هیچ نتیجهای نمیرسم که بگویم مثلاً این مشکل با توجه به قیام حضرت برطرف نخواهد شد، نه همه مشکلات با توجه به حضرت برطرف میشود. ابلیس وقتی ببیند شما داری توجه میکنی به جامعهای که، به زندگیای که امام زمان برای جهانیان و برای تک تک ما آدمها درست خواهد کرد، بیچاره میشود وقتی نگاه میکند شما داری به این فکر میکنی چون امام زمان ریشه همه بدیها را در درون تو خواهد سوزاند.
بعضیها میپرسند که ما الان چه وظیفهای داریم برای اینکه ظهور حضرت نزدیکتر شود؟ ما چکار کنیم الان حضرت از ما راضی و خشنود شود؟ ما الان باید چکار کنیم که مرضی رضای حضرت قرار بگیرد و مقدمات فرجش را فراهم کند و جزء سربازان حضرت قرار بگیریم؟ آقا این سؤالها را نکن. آن حضرتی که ازش دم میزنی آن آقایی که میخواهد یک جامعه نورانی درست کند، آن جامعهای که منتظرش هستی، آن را فعلاً بنشین نگاهش کن، سیر نگاه کن، به تمامه قد و بالای آن جامعه را ببین. خود ره بگویدت که چون باید رفت، اصلاً خودش راه برات باز میکنه، اصلاً خودش راه است.
خیلیها در دانشگاهها شیفته تئوریهای غربی هستند -حالا آمارشان روز به روز کمتر میشود الحمدالله، نباید خیلیها گفت- ولی خب این شیفتگی را چه جوری باید برطرف کرد؟ توجه به جامعه مهدوی موجب میشود تمدن غرب با همه زیباییهایی نیم بند و کاذبش رنگ ببازد. ما در مورد حکومت آقا امام زمان نمیخواهیم صحبت کنیم در مورد قیام حضرت نمیخواهیم صحبت کنیم در مورد جامعه حضرت، یعنی ثمره آن قیام و بعد آن حکومت، که مینشیند در دل جامعه، آن جامعه چه شکلی خواهد شد مردم چگونه زندگی خواهند کرد؟ این را بنشینیم به تفصیل ببینیم آماده بشیم چه بسا به همین نزدیکیها انشاءالله در این جامعه لازم بشه زندگی کنیم. مردم وقتی میخواهند به همدیگر بگویند که رفتار غلط نداشته باش بیا رفتار درست داشته باش، آن جا را نشان بدهند بگویند زمان امام زمان این جوری نمیماند ها. میدونی چجوری خواهد بود؟ خواهد بود؟ از کلمه خواهد بود استفاده کنند. فکر نکنیم همه بدیها را شناختیم باید خودمان را مقایسه کنیم با چه میزانی اندازه بگیریم بگیم که حالا یک مقدار پس ما بدی داریم، با جامعه مهدوی باید جامعه خودمان را مقایسه کنیم، با انسانهایی که در حکومت آقا امام زمان علیه اسلام زندگی میکنند باید خودمان را مقایسه کنیم، یک خانواده در زمان حضرت چگونه خواهد بود؟
چقدر مسئولین مملکتی ما باید دورههای آموزشی ببینند جامعه مهدوی را دقیق بشناسند و جامعه را به آن سمت ببرند. در هر یک از رشتههای علوم انسانی میخواهند یک وضعیت ایدهآل برای جامعه ترسیم کنند و بعد برای رسیدن به آن برنامهریزی کنند، آن وضعیت ایدهآل، جامعه مهدوی نباشد آن علم، جهل است، آن حرف، غلط است هر چه بگویند، غلط است هر چه بگویند، گمراهی است و دیگر فرقی نمیکند چه باشد. آقا اقتصاد را شما میخواهی به کجا برسانی؟ میگوید به یک «اقتصاد خوب». خب «اقتصاد خوب» را تعریف کن ببینم، اگر اقتصاد خوبی که داری میگویی همان «اقتصاد خوب» درون جامعه مهدوی است درست است، و اِلا تو دوباره داری ما رو یک راه غلطه دیگر میبری و اسمش هم هست داری درست میخوانی، چه درسی میخونی؟!
مناسبات اجتماعی، وظائف یک شهروند چیست؟ یک «شهروند خوب». خوب چیست؟ اگر منظور از این «شهروند خوب»، یک «شهروند خوب» در جامعه مهدوی است حالا بقیهاش را بگو. هم تعریف کن چیست و چه جوری به آن برسیم؟ اما اگر همین جوری برای خودت یک چیزی بافتی، گفت شهروند خوب دانشمندان گفتهاند، چی گفتن؟ مگر غرب و شرق عالم با این حرفها سعادتمند شدند که ما راهشان را برویم و سعادتمند بشویم. اصلاً اجازه ندیم که کسی یک الگویی خواست مطرح بکند این الگو خارج از جامعه مهدوی باشد، همه چیز را باید در آنجا(جامعه مهدوی) تعریف کنیم، حتی اجازه ندیم کسی بدون در نظر گرفتن جامعه مهدوی آسیب شناسی بکند. مثلاً بگوید که یکی از ایرادهای مردم ما میدونی چیه؟ صبر کن، این ایراد را نسبت به چی شما داری میگویی؟ کی گفت این ایراد است؟ اگر گفت در مقایسه با جامعه مهدوی این کسر را ما داریم این کوتاهی را ما داریم این ایراد را ما داریم، میگوییم خب حالا بقیهاش را ادامه بده. اگر نگفت، گفت نه ما این ایراد را احساس میکنیم بگو آقا حرف مفت نزن، برای خودت نشستی ایراد بافتی.
ایراد یعنی اون فاصلهای که ما با جامعه مهدوی داریم، وضع خوب یعنی اون شاخصی که در جامعه مهدوی وضع خوبی است.
التماس دعا