پرسش و پاسخ (47)
اساس و بنیان حرکت و نهضت امام زمان(عج) بر پایهی معجزه است یا روند عادی و طبیعی مثل انقلابهای دیگر جهان دارد؟
دانلود کلیپ (حجم: 19MB)
پاسخ:
نهضت جهانی امام زمان(عج) را به دو گونه میتوان تفسیر کرد:
1) تفسیر اعجاز آمیز و مافوق طبیعی
2) تفسیر عادی و در چهارچوب نوامیس طبیعت که از سوی خداوند بر هستی حکم میراند.
بر اساس تفسیر نخست که گاه از آن با عنوان «نظریه حصولی بودن ظهور» هم تعبیر میشود، نهضت امام زمان(عج) یک پدیدهای است که با ارادهی مستقیم الهی و به کمک عوامل غیبی آغاز میشود و به انجام میرسد.
و اِقبال و اِدبار مردم و توجه و تلاش یا غفلت و سستی آنها هیچ تأثیری در تقدیم و تأخیر این حادثه بزرگ ندارد.
اما طبق دیدگاه دوم که از آن با عنوان «نظریه تحصیلی بودن ظهور» یاد میشود حرکت حضرت یک طبیعی و عادی دارد و از این رو نیازمند فراهم شدن یک سری زمینهها و بسترها و شرایطی است که توسط توده مردم باید آماده شود.
از میان این دو دیدگاه، دیدگاه دوم درست است و به صواب نزدیکتر است. چرا که دیدگاه اول مشکلاتی دارد و از اشکالات متعددی رنج میبرد که بعضی را در اینجا ذکر میکنیم:
1- اعتقاد به اعجاز آمیز بودن نهضت امام مهدی(عج) یک اعتقاد خلاف اصل و خلاف روال طبیعی است.
اصولاً در جهان هستی که جهان اسباب و مسببات است هیچ پدیده عادی را نمیتوانیم نشان دهیم که بدون اسباب و علل عادی تحقق پیدا کرده است. چرا که به تعبیر امام صادق(ع) فرمودند: خداوند اِبا دارد از اینکه پدیدهها را بجز بوسیله اسباب تحقق بخشد.
بر این اساس طبیعتا نهضت امام مهدی(عج) نیز مشمول همین قانون است و اگر کسی مدعی است که این مهم با دخالت عوامل فوق طبیعی و بدون فراهم شدن بسترهای عادی آن شکل خواهد گرفت یک ادعایی است که باید برای این ادعای خودش دلیل بیاورد.
2-اشکال دوم این است که با محتوای پارهای از آیات قرآن کریم ناسازگار است. با عنوان نمونه در سوره رعد آیه 11 خداوند میفرماید: "اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرواْ مَا بِآنفُسِهِم"
با توجه به این آیه به روشنی مشخص میشود که تغییر سرنوشت جوامع از رهگذر تحولاتی است که میبایست در درون آن جامعه شکل بگیرد. به تعبیر دیگر سنت الهی بر این است که سرنوشت جوامع نه با دخالت عوامل غیبی و نامرئی که بر اساس شایستگیها و لیاقتهای خود آنها رقم بخورد.
تغییری که در آخرالزمان رخ خواهد داد به دست امام زمان(عج) در عالم طبیعت، مصداقی از آیه مورد اشاره است. از این رو برای ایجاد چنین تحولی که از نظر وسعت و عمق بینظیر است نباید منتظر دخالت عوامل فوق طبیعی باشیم بلکه خود توده مردم باید زمینه چنین تحولی را ایجاد کنند.
3-اشکال سومی که وارد است این است که اگر ما به اعجازی بودن حرکت امام مهدی(عج) معتقد باشیم این سؤال اساسی که چرا غیبت آن حضرت صدها سال به طول انجامیده پاسخی نداریم.
چون اگر بناست کار آن بزرگوار بوسیله اعجاز به سامان برسد منطقی این است که ما سؤال کنیم چرا این اعجاز صدها سال به تأخیر افتاده است؟
حال که قرار نیست برای ساخته شدن دنیایی سرشار از خوبیها و تهی از رنجها و حرمانها در مردم تحولی بوجود بیاید و به رشد و بلوغ برسند این مهم تنها به یک اشاره خدا و به امدادهای غیبی شدنی است چرا این اشاره خداوند قرنها به تأخیر افتاده است و از همان اول این اتفاق و اعجاز رخ نداده است.
اما دیدگاه دوم به سادگی به این سؤالات پاسخ میدهد که اگر ظهور یک فرایند عادی است که برای تحققش نیز مردم باید مهیا بشوند و شرایط و بسترها و زمینههای آن را فراهم کنند و چون تا کنون این طور نکردهاند و ظهور به تأخیر افتاده جواب این سؤالات را به راحتی میدهند.
البته تذکر این نکته ضروری است که عادی دانستن نهضت حضرت مهدی(عج) به معنای نفی امدادهای غیبی و الهی نیست چرا که بیگمان آن حضرت از آغاز تا سرانجام این حرکت الهی خودش به وسیله امدادهای ویژه الهی تأیید میشود و مساعدت میشود و این موضوع از روایات متعدد به دست میآید.
لزوم تأیید حرکتهای الهی توسط امدادهای غیبی و عوامل فوق طبیعی، خودش یکی از قوانین حاکم بر هستی است. خداوند اراده کرده است افراد و اجتماعاتی که با نیات زلال در مسیر کمال گام برمیدارند در شرایط بحرانی با نیروهای پیدا و پنهان خودش آنها را کمک کند.
از این رو به استناد آن احادیثی که از تأیید شدن امام مهدی(عج) بوسیله فرشتگان و سایر نیروهای فوق طبیعی سخن میگوید، نمیتوانیم غیرعادی و معجزه آسا بودن نهضت آن حضرت را برداشت کنیم چرا که این احادیث ناظر به موارد خاص و جزئی و تفاوت بسیار است میان آن که ما نهضت امام زمان(عج) را از اساس معجزه گونه تفسیر کنیم یا اینکه معتقد بشویم جریان انقلاب حضرت یک روال عادی و طبیعی دارد و در کنار آن امام(ع) از امدادهای غیبی در موارد خاص برخوردار میشود و خداوند او را به وسیله امدادهای غیبی تأیید میکند.
[گل]