همپیمانی یمانی و ایرانیان در جنگ سوریه با جریان سفیانی
اهداف و سیر حرکت قیام یمانی
در مقاله اول، بعد از ذکر نشانههای حتمی ظهور، به معرفی یمانی، اقوال مختلف در فاصله بین قیام یمانی و ظهور امام عصر، و وظایف شیعیان هنگام قیام یمانی، پرداخته شد. در مقاله دوم، به نام، نسب، مذهب یمانی اشاره شد. درمقاله سوم از سلسله مقالات معرفی نشانههای حتمی ظهور، به زمان قیام یمانی، و معنای همزمانی خروج یمانی و سفیانی، پرداخته شد. در مقاله چهارم، به مکان قیام یمانی و بیان دیدگاه مشهور، پرداخته شد. در مقاله پنجم، به اهداف و سیر حرکت قیام یمانی، پرداخته خواهد شد.
دعوت رسمی یمانی به مذهب شیعه
از مهترین اهداف یمانی، دعوت و فراخوان یمانی به سوی مذهب حقّه اهلبیت و دین اسلام شیعه، میباشد که در روایات متعدد، تصریح شده است. از جمله در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:
و إذا خرج الیمانیُّ فَانهَض إلیه فَإن رایتَه رایةٌ هُدًی ولایَحلُّ لمسلمٍ أن یلتوی علیه فَمَن فَعَل ذلک فهو مِن اهلِ النارِ لانه یدعو الی الحق و الی طریقٍ مستقیمٍ؛ [1]
چون یمانی خروج کرد به سوی او بشتابید، زیرا پرچم او، پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که با او مقابله نماید. پس هر کس چنین کند، از اهل آتش خواهد بود، زیرا یمانی، به حق و صراط مستقیم، فرا میخواند.
منظور از دعوت به حق و صراط مستقیم، در احادیث اهل بیت، دعوت به امامت و ولایت امیرالمومنین و امامان معصوم و مذهب شیعه، میباشد.
دعوت یمانی به بیعت با امام عصر
درباره یمانی به عنوان نشانه حتمی ظهور، صریح ترین و ممتازترین تعبیر در میان پرچم های عصر ظهور، برای پرچم یمانی، به کار رفته است. امام باقر (ع) در این باره فرموده اند:
... و لیس فی الرایاتِ رایةٌ أهدی من رایةِ الیمانیِّ هی رایةٌ هُدًی ِلأنّه یدعو الی صاحبِکم. [2]
در میان پرچمها پرچمی هدایت یافتهتر از پرچم یمانی نیست. او پرچم هدایت است، زیرا به سوی صاحب شما دعوت میکند.
دریافت مدال لیاقت دعوت به امام عصر (عج)، و هدایت یافته ترین پرچم عصر ظهور، مخصوص یمانی، قرار گرفته است.
همپیمانی یمانی و ایرانیان در جنگ سوریه
در روایات مربوطه به قیام یمانی، به همپیمان شدن یمانی با خراسانی در برابر جریان سفیانی، اشاراتی رفته است. در بیان امیرمؤمنان (ع)، درباره خصوصیات مشترک یمانی و خراسانی در جنگ دمشق و آزادسازی آن از سیطره جریان سفیانی، چنین آمده است:
و یعمل عمل الجبابرة الاولى (یعنی السفیانی) فیغضب الله من السماء على عمله، فیبعث علیه فتى من المشرق یدعو الى اهل بیت النبی صلّى اللّه علیه و سلّم هم اصحاب الرایات السود المستضعفون، فیعزهم الله و ینزل علیهم النصر، فلا یقاتلهم احد الا هزموه و یسیر الجیش القحطانی .. و فتى الیمن فی نحر حماز الجزیرة، حتى ینزلوا دمشق فیفتحوها اسرع من التماع البحر. [3]
و [سفیانی] به روش ستمکاران نخستین عمل میکند و خداوند از آسمان بر عملش خشم میگیرد،آنگاه جوانمردی (خراسانی) از مشرق که به اهل بیت پیامبر(ص) (مذهب شیعه) فرامیخواند، علیه سفیانی، برمیانگیزاند. مشرقیان، اصحاب پرچمهای سیاه هستند. خداوند به ایشان، عزت اعطا و پیروزی را برایشان نازل میفرماید، پس احدی با ایشان (ایرانیان) به نبرد نمیپردازد، مگر اینکه او را شکست میدهند و انگاه سپاه قحطانی [یمنی] به حرکت درمیآید... و جوان یمنی (یمانی)، در پی نابود کردن حمّاز جزیره[سفیانی] است تا آنکه در دمشق فرود میآیند و آن را [در مدّت زمانی] سریعتر از دریا فتح میکنند.
از این رو سفیانی، "حماز الجزیرۀ"، لقب گرفته است که چون، بزرگترین مانع و دشمن اصلی در منطقه کشورهای عربی در برابر امام عصر، جریان سفیانی، می باشد.
این حدیث در مقام توصیف رویارویی نظامی بین خراسانی و سفیانی، در سوریه است که سپاه یمانی، برای یاری رساندن به لشکر خراسانی و ایرانیان، وارد میدان نبرد با جریان سفیانی، میشوند.
همچنین اصبغ بن نباته از اصحاب خاص امام علی (ع) نیز از ایشان در خصوص همکاری نظامی یمانی و خراسانی، چنین نقل میکند:
... َ إِذْ أَقْبَلَتْ خَیلُ الْیمَانِی وَ الْخُرَاسَانِی یسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فَرَسَی رِهَانٍ شُعْثٌ غُبْرٌ جُرْدٌ أَصْلَابُ نَوَاطِی وَ أَقْدَاحٍ إِذَا نَظَرْتَ أَحَدَهُمْ بِرِجْلِهِ بَاطِنِهِ فَیقُولُ لَا خَیرَ فِی مَجْلِسِنَا بَعْدَ یوْمِنَا هَذَا اللَّهُمَّ فَإِنَّا التَّائِبُونَ وَ هُمُ الْأَبْدَالُ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ الْعَزِیزِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرِین؛ [4]
... در این هنگام سپاه یمانی و خراسانی نمایان میشوند. آنها سوار بر اسب تیرهایی محکم به دست در حالی که ژولیده موی، غبارآلود و قوی دلاند، مانند دو اسب مسابقه، بر یکدیگر پیشی میگیرند. چون به پاهای خود نگاه کنند، میگویند بعد از امروز، خیری در نشستن ما نیست. بار خدایا ما به درگاه تو توبه میکنیم و اینها همان ابدالی هستند که خداوند در کتاب عزیزش آنها را چنین توصیف کرده است: «خداوند توبهکاران و پاکیزگان را دوست میدارد».
همچنین در منابع حدیثی اهل سنت، نقل شده است که ایرانیان و یمنیها، در زمره یاوران و اطاعت کنندگان امام عصر (عج)، قرا خواهند گرفت.
و یفتح الله عز و جل له (أی للمهدی) خراسان و تطیعه اهل الیمن. [5]
و خداوند عزّوجلّ برای او (یعنی امام مهدی) خراسان (ایران) را میگشاید و اهل یمن نیز از او اطاعت میکنند.
طبق این حدیث از مناتع اهل سنت، منطقه ایران و یمن، در عصر ظهور و در آخرالزمان، در زمره پیروان و یاوران حضرت مهدی، قرار میگیرند.
البته در احادیث، سیر حرکت و قیام یمانی، محدوده و منطقه فعالیتهای یمانی، به صورت دقیق، منعکس نشده است. گاهی سخن از "یمن" به میان آمده است و گاهی سخن از فعالیت نظامی لشکر یمانی در "سوریه" و دمشق. البته بنظر میرسد که یمانی، علاوه بر حضور فعال در جبهه دمشق و سوریه برای مبارزه با جریان سفیانی و دشمن اهل بیت، در ادامه رهبری جبهه یمن را نیز بر عهده خواهدگرفت. البته اگر مبهم بودن روایات، از نپرداختن پیشوایان دینی به آن سرچشمه میگیرد، احتمالاً این پنهانکاری، عمدی و به منظور پیشگیری از برنامهریزی قبلی دشمنان برای مقابله با جنبش یمانی بوده است. از اینرو، پیشوایان معصوم کوشیدهاند تا علاوه بر بیان اصل حادثه قیام یمانیی که کارکردهایی چون دلالت بر نزدیک بودن ظهور، ایجاد آمادگی در مؤمنان برای همراهی با یمانی و ... دارد، از بیان جزئیات دقیق این رخداد مهم، خودداری نمایند تا موجب سوء استفاده دشمنان و مدعیان دروغین قرار گیرد.
جنگ یمانی با سفیانی
نباید فراموش کرد که جبهههای درگیری میان حق و باطل، منطقه شام (سوریه) و یمن هستند. و در ادامه و بعد از ظهور، به عراق و عربستان، نیز گسترش خواهد یافت. منطقه شام و سوریه، طبق احادیث، محلّ تجمع گروههای تندرو و ضدّ اهلبیت به رهبری جریان سفیانی، است. جدا از این که، یهودیان نیز نزدیک منطقه شام هستند و در تحرکات جریان سفیانی، بیتأثیر نیستند. و از طرفی منطقه یمن، نیز به عنوان ذخیره الهی، دور از مناطق و تجمع پر تراکم دشمنان اهل بیت، محلی برای پیشروی نیروهای شیعه برای رسیدن به مکه و یاری امام عصر (عج)، میباشد.
عبید بن زراره میگوید، در محضر امام صادق (ع) از سفیانی سخن به میان آمد، آن حضرت فرمودند:
أنّی یخرج ذلک ولمّایخرج کاسِرُ عَینَیه بصنعاء. [6]
کجا و چگونه خروج کرده است سفیانی در صورتی که آن کس که چشم سفیانی را از کاسه در میآورد، هنوز از صنعاء یمن قیام نکرده است.
همچنین از امام صادق (ع)، در روایتی، چنین نقل شده است:
... فَیَنهضُ الیمانیُّ لدفع شرِّه فینهزم السفیانیُّ بعد محارباتٍ عدیدةٍ و مُقاتلاتٍ شدیدةٍ فیتبعه الیمانیُّ فتکثر الحروبُ و هزیمةُ السفیانی ... . [7]
... پس یمانی، برای دفع شر سفیانی بپا خیزد و پس از جنگهای فراوان و درگیریهای سخت، سفیانی میگریزد. یمانی او را دنبال میکند و جنگها و گریختن سفیانی بسیار شود. پس یمانی، سفیانی را شکست می دهد ... .
همانطور که ملاحظه فرمودید، احادیث شیعه در کتاب الغیبة نعمانی و مختصر اثبات الرجعة فضل بن شاذان در کارزار و نبرد میان یمانی و سفیانی، یمانی را پیروز میدان و جنگ، معرفی کردهاند، اما در مقابل، ابن حماد از مولفین اهل سنت، نیز از امام باقر علیهالسلام، روایت متفاوتی را نقل کرده است:
اذا ظهرَ السفیانیُّ علی الابقعِ والمنصورِ الیمانیِّ...؛ [8]
چون سفیانی بر ابقع و منصور یمانی پیروز شد ... .
همچنین، وی در حدیث دیگری از آن حضرت چنین نقل میکند:
ثم یسیرُ الیهم منصورُ الیمانیُّ من صنعاءَ بجنوده ... فَیَلتقی هو و الأخوص ... فیکون بینهما قتالٌ شدیدٌ ثم یظهر الأخوص السفیانی علیه. [9]
سپس منصور یمانی همراه با سپاهش از صنعا به سوی آنها روانه میشود ... او با اخوص (سفیانی) ملاقات میکند ... پس میانشان جنگ شدیدی رخ میدهد و اخوص سفیانی بر وی پیروز میشود.
این دو حدیث که در منابع اهل سنت و از کتاب الفتن ابن حماد نقل شدهاند، سفیانی را به عنوان نیروی غالب و پیروز بر یمانی، یاد کردهاند. اما به دلیل تعارض گزارش حدیثی اهل سنت با منابع شیعه، نمی توان به مضمون این دو حدیث از منابع اهل سنت، اعتماد کرد. علاوه بر این، در مجموعه روایات اهل بیت و منابع حدیثی شیعه، خبری مبنی بر شکست یمانی، به ما نرسیده است. و حتی از فحوی و مضمون برخی روایات شیعی، استفاده میشود که پرچم یمانی، شکست ناپذیر است و نصر، نصرت و پیروزی به همراه پرچم یمانی، میباشد. بنابراین، طبق منهج علمی، هرگاه بین احادیث شیعه و اهل سنت، تعارضی حاصل شد، قول اهل بیت و احادیث شیعه، مقدم میشود. بنابراین در کارزار و جنگ بین یمانی و سفیانی، طبق احادیث شیعه، یمانی، پیروز میدان جنگ است و قول صحیح نیز همین است.
به هر تقدیر، یمانی، مانعی جدی در برابر زیاده خواهیهای جریان سفیانی است و با توجه به تقابل شدیدی که میان این دو شخصیت یمانی و سفیانی، وجود دارد، به اندازهای که هر یک از آنها درصدد شکست دادن جریانی است که دیگری برای حمایت از آن شکل گرفته است، و از سوی دیگر، با توجه به نزدیکی مناطق تحت نفوذ آنها، وجود درگیری میان این دو، طبیعی و انکارناپذیر است؛ گرچه جزئیات آن اثباتپذیر نیست.
لازم به ذکر است در منابع حدیثی اهل سنت، برای یمانی، جنگ های دیگری نیز ذکر شده است [10] به عنوان مثال، برای یمانی، از فتح روم،سخن به میان آمده است؛ که البته چون فقط در منابع اهل سنت نقل شده است و مضمون آنها در منابع حدیثی شیعه نیز ذکر نشده است،اما چون این روایات از معصوم، نقل نشده است، نمیتوان به آنها اعتماد کرد [11]و بر فرض صحت، شاید گزارش کننده فعالیتهای یمانی پس از ظهور امام مهدی (عج)، باشند.
البته باید توجه داشت که از مجموعه روایات مربوط به یمانی و به قرینه اهتمام و تأکید پیشوایان دینی بر وجوب نصرت یمانی و حرمت مخالف با یمانی، میتوان دریافت که قیام یمانی، جنبشی ضعیف و محدود نیست، هرچند کشور یمن، محل قیام یمانی است لکن شعاع فعالیت یمانی، بسیاری از مناطق و جغرافیای ظهور، و دوستان و دشمنان اهل بیت و شیعه را در برخواهد گرفت و در ایجاد فضای مناسبی برای ظهور و فعالیتهای آغازین امام مهدی، نقش تعیین کنندهای خواهد داشت.
در مقاله آینده و پایانی، به مهمترین سوالات حول قیام یمانی، اشاره خواهیم کرد.آنگاه، بعد از اتمام بررسی قیام یمانی، به عنوان نشانه حتمی ظهور امام عصر، به نقد "جریان مدعی یمانی در عصر معاصر"، جریان احمد الحسن بصری، خواهیم پرداخت. البته اگر چه با مطالعه سلسله مقالات گذشته، و معرفی ویژگیها و مختصات واقعی قیام یمانی، خودبخود و به طور طبیعی، بطلان دعوت جریان احمد الحسن بصری، آشکار میشود، لکن نقد و اثبات بطلان مبانی جریان یمانی دروغین،ضروری است و از طرفی شباهت ادله دعوت این جریان با فرقه های استعماری همچون فرقه قادیانی و بهائیت، برای مخاطبان، موجب شگفتی خواهد بود.
[1]. نعمانی، الغیبة، ص 361.
[2]. نعمانی، الغیبة، ص 361.
[3]. فتلاوی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص 103.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 274.
[5]. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص 134.
[6]. نعمانی، الغیبة، ص 388، باب 14، ح 60.
[7]. فضل ین شاذان، تراثنا، سال دوم، شماره چهارم، ص455.
[8]. کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 275.
[9]. کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 276.
[10]. مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص 68-69.
[11]. کورانی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی، ص 605-616.