السلام علیک یا زینب الکبری(س)
هنگامهای که به این شب و روزی میاندیشم که زمین و آسمان چشم انتظار مقدمی نیکو سرشت است که عظمت و صلابت کوه در برابر صبر و جلالت شأنش زانو میزند، در خود گم میشوم، این چه سرّیست که درخت همیشه سبز امامت و ولایت وامدار چنین مولودی میگردد؟!
آری اکنون قرنها از خلقت اُم المصائب میگذرد اما همچنان زمین چنین بانویی به خود ندیده است هموکه عارفهایست که از آبشخور معرفت، دریایی از عرفان را با شور و شعوری بیهمتا از خود به یادگار نهاد.
همو فاضلهایست که عشق و ایثار، صبر و شجاعت، جرأت و جسارت، حیا و عفت، ایمان و یقین، علم و عصمت و تمامی زیباییهای بهشتیصفتان را از هنگامهی نامگذاری سرزمین کرب وبلا تا عشقبازی حسین در آن سرا را به عالمیان نشان داد.
همو بلیغه و فصیحهایست که جز با صدای علی و حیای زهرا، تیشه بر ریشهی دشمن نیافکند و با تیر «لاستصغرک»(1) کاخ باطل و باطلیان را در هم نشکست.
همو نائبه الزهراییست که دمادم ولیّاش قدم از قدم برنداشت و از صفا و مروه از منا و مکه از کرب وبلا و از شام از هیچ نقطهی عالم لحظهای از مسیر طاعت ولیّاش غفلت نکرد.
همو نائبه الحسینیست که در اسارت غفلت شامیان و بردگی کوفیان ندای «سیدا شباب اهل الجنه» برآورد و با تار و پودی از صلابت و یدالهی فریاد در گوش باطلیان برآورد و فرمود «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا».
همو امینه الهی است که مسیر امانت امامت را سپهسالاری کرد و منزل به منزل تا رسیدن چشمهی هدایت به مسیر الهی اندک لحظهای توقف نکرد که سیدالساجدین فرمودند «خداوند حق عمه جانم زینب را بر ما و شیعیان ما حلال گرداند.»
همو عابدهایست که تمام دشت خونین کرب وبلا را با پای برهنه بر خار مغیلان قدم بقدم به دنبال گمشدههای خیام گشت و گردید و پرستاری سیدالساجدین نمود و از عشقبازی عارفانهاش با معبود عالمیان دمی اشتیاق برنداشت و نافلههای شبانهاش را تقدیم الهش ساخت؛ حسین عجب عجیب زین الابی خواهرش را عاشق بود که در وداع آخرینش فرمود «یا اختا لا تنسینی فی نافله اللیل»
همو ام المصائبیست که رزایای(2) او وصف شدنی نیست اما زهرای بتول که حضرت وحی برای دلداریاش از جانب رب مبعوث بود تا حدیث رب الارباب را برایش نجوا کند آنجا که حضرت فاطمه
«صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا»(3)
گشت آیا این چه بار مصیبتیست که زینب را از زهرای خدا مصیبتدارتر ساخت آنجا که خاتم الرسل اجر و پاداش اشک ریختن و ندبه کردن بر مصیبت نوه جانش را همطراز عزای بر «سیدا شباب اهل الجنه» فرمود و آنجا که مهدی فاطمه(عج) از شیعیانش خواست تا در امر فرج کبری، خدای باری تعالی را بحق این خانم زینب کبری ام الرزایای اهل البیت قسم دهند.
همو شاخهایست از درخت طوبای آسمان امامت و ولایت که قول معصوم در وصفشان گزافه نبود که فرمودند «أنتِ بِحَمدِ اللّه ِ عالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَةٍ، فَهِمَةٌ غَیرُ مُفهَّمَةٍ» آنجا که خلقتش جز از درخت نبوت و از معدن رسالت اندکی بیفرزانگی نبوده و در نبرد همهی باطل برابر همهی حق با چادری از حیا و عصمت و طاعت و بندگی مادرش زهرای اطهر و با فصاحت و بلاغت و منطق خداگونهی پدرش علی مرتضی و با شجاعت و صلابت برادرش سیدالشهدا در دل همهی باطل فریاد بر آورد «اللهم تقبل منا هذا القربان». و برای عالمیان چنان پدرش شیر بیشهی امامت قلمداد گشت.
آیا این همه کافی نیست که حضرت بقیه الله الاعظم روحی فداه در تشرفاتشان عرضه بدارند از شیعیانم بخواهید خطبهی عمهام زینب را حفظ کنند و امر فرجم را با قسم به مقام عمه جانم از خداوند بخواهید.
این چه مقام عظماییست از این شخصیت عالم تاب که اندک لحظهای از طاعت و بندگی ولیّاش دست بر نداشت و برابر چهار پیشوای خویش طاعت محض گشت و با طاعت برابر مولای خویش «زین الاب» آسمانیان و زمینیان گشت؟!
این چه رازیست که در کرب وبلای تاریخ حسین با وداع التماس دعا از زینب فارق میشود و در کرب وبلای انتظار مهدی آخرالزمان از شیعیانش بحق زینب شفاعت فرج تمنا میکند؟!
کاش لحظه لحظهی قطرهی عمرمان را پاس بداریم و چنان فرمودهی امام صادق(ع) زینت بخش اهل بیت خدا باشیم و اکنون در مسیر کرب وبلای انتظار زین الاب حقیقیمان مهدی فاطمه(عج) باشیم.
یا رب الزینب بحق الزینب اشف صدر الزهرا بظهور الحجه
پی نوشت:
1- «انّی لاستصغرک»: من خیلی تو را صغیر و کوچک میبینم.
2- رزایا: مصیبتها
3- بر من مصائبى فرو ریخت که اگر آنها بر روزهای روشن فرو ریخته بود شب تار مىگشت.