حمله بیولوژیک به ایران (بخش اول)
چند سالی است که سردمداران حکومت جهانی به بهانه تأمین امنیت مواد غذایی دست به یک توطئه بزرگ زدهاند.
اطلاعات حاکی از آن است که خانوادههای بزرگ ثروتمند بنی اسرائیلی مثل راکفلر نقش عمدهای در آن ایفا کردهاند، اینان به بهانه قرار دادن غذای انسانها شروع به دستکاری در ژن بذرها، دانهها و حیوانات کردهاند. و به بهانه بهرهدهی بیشتر، بروز بحران بزرگی را در جهان امروز باعث شدهاند. که از این ماجرا به عنوان کشتار نژادی نیز یاد میشود! گیاهان و حیوانات دستکاری ژنتیکی شده نسل جدیدی از بیماری کشنده را به وجود آوردهاند و از آن به عنوان انقلاب سبز یاد میشود.
نمیدانم چقدر از قانون اساسی ماسونها میدانید. اصل اول از ده اصل این قانون که بر روی سنگها تاریخی ایالت جورجیا که به نام "رهنما سنگ" و "سنگ دایره آمریکایی" مشهور است نوشته شده این است:
جمعیت بشر را در توازن با طبیعت، به 500 هزار نفر کاهش دهید.
جنگ بیولوژیک و سلاحهای بیولوژیک چیزی است که احتمالاً جنگهای آینده با آنها شکل خواهد گرفت. در جنگ بیولوژیک سلاح میتواند حشرهای چون مگس و کک و... باشد که آلوده به میکروبی کشنده چون طاعون و یا سیاه زخم و غیره است.
فکر کنید در جنگ آینده و تقابل ایران با شیطان بزرگ آمریکا که از آن بعنوان جنگ خیر و شر و جنگ ظهور و در آستانه ظهور نام برده میشود، شما ناگاه تمام مردم کشورت حتی سربازان آماده شده برای رفتن به میادین جنگ را دچار بیماری ناشناخته و مهلکی ببینی که یک به یک جان میدهند... آیا دیگر قدرت دفاعی برای چنین کشوری باقی خواهد ماند؟
امروز ایران مورد حمله بیولوژیک قرار نگرفته و در تقابل فعلی ما با جریان شر و شیاطین غربی، کشورمان مورد ترور بیولوژیک قرار گرفته. ترور بیولوژیک یا بیولوژیک تروریسم هرگز با بمب و خشونتی که نام ترور در ذهن مبادرت میکند نیست بلکه از راه غذا دارو و تغییر عادات غذایی و رفتاری مردم یک جامعه صورت میگیرد در ادامه به اثبات شروع ترور بیولوژیک از دهها سال قبل در ایران میپردازیم.
در این نوشتار قصدم پرداختن به جنگی پنهان در جهان است که بیشتر توسط ماسونها و یهودیان کابالائیست بعنوان جنگی برای پاکسازی نژادی زمین و استقرار نژاد خودی در حال پیگیری است بیو لوژیک تروریسم تروری که هیچ ردی به جا نمیگذارد و تنها از راه غذا و دارو و حتی اعمال بشر دوستانه وارد میشود.
ابتدا به معرفی مختصر بیوتروریسم و جنگ بیولوژیک میپردازم و بعد به وضع ایران خودمان و اینکه تا چه حد در ایران این ترور مؤفق شده است. بیوتروریسم، عبارتست از سوء استفاده از عوامل میکربی یا فراوردههای آنها یا به عبارت جامعتر، استفاده از عوامل بیولوژیک، به منظور ارعاب یا هلاکت انسانها و نابودی دامها یا گیاهان.
بیش از بیست جنگافزار بیولوژیک را شناسائی و براساس میزان کارائی آنها، طبقه بندی نمودهاند و جدیت موضوع در حدی است که برخی از کشورها به تولید این سلاحها پرداخته و بعضی دیگر، پرسنل ارتش خود را علیه برخی از عوامل میکربی بیوتروریسم، واکسینه کردهاند. برای پی بردن به حمله بیولوژیک و یا ترور بیلوژیک توصیه شده است جهت تشخیص زودرس حملات بیوتروریستی، به وضعیت طبیعی، روند همیشگی و سایر کلیدهای همهگیری شناختی بیماریها و بویژه بیماریهای بومی هر منطقه توجه و نظارت کامل داشته باشیم.
جنگ افزار بیولوژیک (Biological weapon) عبارتست از وسیلهای که به منظور انتشار عمدی ارگانیسمهای مولّد بیماری یا فراوردههای آنها توسط غذا، آب، حشرات ناقل یا به صورت افشانه (آئروسل) ، به کار برده میشود.
طبقهبندی عوامل جنگ افزاری بیولوژیک بر اساس کاربرد آنها:
- عوامل بیماریزای گروه " الف"
ـ واریولا ماژور (عامل آبله)
ـ باسیلوس آنتراسیس ( عامل سیاه زخم)
ـ یرسینیا پستیس (عامل طاعون)
- ویروس عامل تب زرد
سازمان جهانی بهداشت تخمین زده است که رها سازی 50 کیلوگرم اسپور آنتراکس در طول یک خط 2 کیلومتری در یک جمعیت 500000 نفری باعث 125000 مورد عفونت و 950 مورد مرگ میشود که در مقایسه با سایر جنگ افزارها رقم عظیمی را تشکیل میدهد. سازمان مزبور، تخمین زده است که در تعقیب آزاد سازی 100 کیلوگرم افشانه حاوی اسپور آنتراکس بر فراز شهر واشنگتن، حدود 130 هزار تا 3 میلیون نفر به هلاکت خواهند رسید که قابل مقایسه با قدرت تخریبی یک بمب هیدروژنی میباشد.
نگاهی به حادثه دلخراش همه گیری سیاه زخم تنفسی در سال 1979 در روسیه که طی آن 66 نفر، جان خود را از دست دادند هم نشان دهنده قدرت تخریبی اسپور سیاه زخم، به عنوان یک سلاح بیولوژیک است و هم دلیل واضحی بر این مدعا که سلاحهای بیولوژیک را از سالها قبل ساخته و به مقادیر فراوانی انبار کردهاند. همانگونه که گفته شد برای پی بردن به حمله بیوتروریسم باید به وضعیت طبیعی، روند همیشگی و سایر کلیدهای همهگیری شناختی بیماریها و بویژه بیماریهای بومی هر منطقه توجه و نظارت کامل داشته باشیم. حال شما خود در منطقه و شهرتان بررسی کنید ببینید چه تعداد بیماریها هست که قبلاً به ندرت نامی از آن میشنیدید و این یعنی همان تغییر در روند طبیعی بیماری و شرایط زندگی منطقه.
این جنگ نه از راه قاچاق و پنهان و نه از راه درگیری و به زور و اینها وارد نمیشود بلکه از راه عوض کردن فرهنگ مردم، تغییر در عادات سالم و صحیح غذایی مردم وارد میشود و این چیزی است که ما به شدت در این 40 -50 ساله در ایران دیدهایم و بشدت شاهد تغییرات خاصی در فرهنگ و عادت غذایی مردمانمان با عادات غذایی عمدتاً وارداتی بودهایم.
برای مثال تا چند دهه پیش مردم کشور ما رسم داشتند برای پخت غذا از قابلمههای مسی و کفگیری آهنی بنام حسوم که دائم در قابلمه بود استفاده میکردند. هیچکس نمیدانست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیرد، فقط میدانستند برای پخت غذا خیلی لازم میباشد. داستان از این قرار است که بدن (مخصوصاً مغز) برای سلامت و نشاط و کنترل اسیدلاکتیک و کورتیزول به 6 میلیارد یون مس نیاز دارد و به همین نسبت یون آهن. کمبود یون مس باعث میشه شما دائم احساس رخوت و خواب آلودگی و کسالت کنید و مدام دهندره کنید. در ضمن هیچ کارخانه داروئی نمیتواند از یون یک عنصر برای شما قرص تهیه کند... و اونی که مثلاً به اسم قرص آهن به خورد شما میدهند شامل مولکول آهن هستش که برای بدن هیچ کاربردی ندارد.
پزشکان به کسانی که از درد مفاصل رنج میبرند، داشتن یک دستبند مسی را توصیه میکنند و دلیل این امر را هم کمبود یونهای مسی در خون ذکر میکنند که با تماس دستبندهای مسی با پوست بخشی از این کمبود جبران شده و از درد مفاصل کاسته میشود. ولی تا این جا بدانید که غذا موقع پخت در درون قابلمه مسی، از یون آزاد شده این ظرف استفاده میکند و در بدن شما فوقالعاده احساس نشاط و انرژی ایجاد میکند، دیگر از اون دهندرگی و خمیازه و کسالت خبری نیست و باعث طول عمر مفید و سلامتی جسمی میشود.
ولی یک دفعه در دهه 50 از این نان خشکیها آمدند و داد میزدند (قابلمه مسی... کفگیر آهنی خریداریم...) و با یک قیمت مناسب این قابلمهها را خریدند و به جایش قابلمه آلمینیومی میدادند که بهش میگفتند روحی. هیچکس توی آن دهه نفهمید این همه قابلمه مسی کجا قرار است برود؟ بعدش هم که الان ظرفهای استیل و تفلون و این مزخرفات آمده که مدعی هستند غذا توش زود میپزد و به کف ظرف نمیچسبد. ولی مردم ما خبر ندارند که همین یونهای مضر در این ظروف عامل سرطان هستند و به راحتی یون سرب و آلمینیوم و... میتوانند درجا، یک کودک 6 ماهه را ظرف یک سال به بیماریهای کمبود خونی و سرطان و یک فرد بزرگسال را در طی 5 سال به بیماریهای کبدی و خونی و طحال دچار کند و بعدش هم سرطان.
کشور تمام ماسونی آمریکا از سالها پیش، پیشتاز در این جنگ و ایجاد سلاحهای بیلوژیک بوده است. استفاده از حشرات برای پخش بیماریهای هولناکی چون طاعون و غیره از جمله اینگونه اقدامات است. حشراتی چون کک و پشه و زنبور. مقامات کشورهای چین و کره شمالی اتهاماتی را مطرح کردند که آمریکا در خلال جنگ کره در سال 1950 از جنگ حشرهای استفاده کرده است.
آمریکا این ادعاها را رد کرد اما در سال 1998 دو محقق به نامهای استفن اندیکات و ادوارد هگرمن در کتابشان به نام «آمریکا و جنگ زیستی» نوشتند ادعاهای مطرح شده صحیح بودهاند. جنبه بسیار بحثانگیز دیگر این آزمایشها این بود که در ماه مه 1955 شهروندان عادی آمریکا با 330 هزار پشه هدف حمله قرار گرفتند. در این آزمایش که Big Buzz نام گرفت از جنگافزار E14 برای پرتاب این حشرات بر فراز ایالت جورجیا استفاده شد.
امروزه وجود مؤسسات تحقیقاتی خاص در آمریکا مانند "فورت دیتریک" که بر روی کشت عوامل میکروبی و بیماریزا و ایجاد بیماریهای خاص و کشنده کار میکنند اثبات شده و تمامی دنیا فهمیدهاند که یکی از ثمرات همین مؤسسهها بیماری ایدز بوده است. اطلاعات درز کرده نشان میدهد که در این مؤسسات بر اساس ژن و DNA افراد بر روی بیماریای کار میکنند که بتواند مثلاً فقط بر روی ایرانیان و یا فقط بر روی انسانهای چشم زاغ و... اثر کند و به بقیه کار نداشته باشد.
چقدر وقت است در جهان که هر به چند سال از بروز بیماری و ویروس جدید یکبار به نام آنفو لانزای مرغی، خوکی، بزی و غیره و غیره سخن گفته میشد... ایجاد این ویروسها تراریخته در همین مؤسسات ایجاد و برای آزمایش در نقطهای خاص انتشار داده میشد.
ویروس بیماری مهلک ایدز که امروزه هزاران انسا به آن دچار است توسط همینان تولید و در آفریقا آزمایش شد. سال 1969 بود که کنگره آمریکا با قرار دادن بودجه ده میلیون دلاری به وزارت دفاع این کشور از این وزارتخانه خواست ظرف 5 الی 10 سال عاملی تولید کند که با مختل کردن سیستم ایمنی بدن آن را تضعیف کند. به دنبال آن و تنها چند سال بعد بیماری "ایدز" با همان خصوصیات مورد درخواست میان آمریکاییها و سپس در سراسر جهان منتشر شد.
کار بر روی بیماریهایی که به سرعت از راه تنفس به دیگران منتقل میشود چون طاعون و همان آنفولانزای جهش یافته سالهاست در دستور کار اینان است تا بتوانند در جنگهای احتمالیشان به جای بمبهای اتمی از همین بیماریها در کشور هدف استفاده و هزاران نفر را به کام مرگ بکشانند بیماری چون طاعون با سرعتی باور نکردنی پخش و همه را در بر میگیرد. اما این کار شاید در شرایط جنگی استفاده شود. ولی آنچه الان آنان از آن بهره میبرد به جای جنگ بیولوژیک، ترور بیولوژیک است یعنی به وسیله غذاهای دستکاری ژنتیک شده و داروها و غیره به پاکسازی نژادی در دنیا مشغولند.
برای اثبات این حرف باید بدانیم "هنری کیسینجر" از وزرای خارجه پیشین امریکا رقم 2 میلیارد نفر را به عنوان سطح کاهش مطلوب ارائه داده بود. اما در واقع سیاست جمعیت زدایی در جستجوی کاهشی برابر با 2 تا 4 میلیارد نفر و حتی تا دو سوم جمعیت جهان است. از سال 1927 "بنیاد راکفلر" با تأمین بودجه و با بهکارگیری تکنیکهای کنترل زاد و ولد، پروژه ایجاد نژاد برتر و انعدام سایر نژادها را آغاز کرده بود. شایان ذکر است که علم بیولوژی مولکولی یا تغییرات را بنیاد راکفلر پایهگذاری کرد و در صدد بود تغییرات بیولوژیکی انسانی را به وجود بیاورد.
پوششهایی مثل تأمین بهداشت، واکسیناسیون و... امکان اجرای این پروژه را که به NSSM200 معروف است... در هندوستان، بنگلادش، پاکستان، اندونزی، ترکیه، فیلیپین و برخی دیگر از این کشورها فراهم آورد در همین راستا 44 درصد از زنان 14 تا 55 سال برزیل عقیم شدند.
نمونه شفاف و مستند آن کشف عامل عقیم سازی زنان در واکسنهای کزازی بود که سازمان بهداشت جهانی برای فیلیپین فرستاده بود و انجمن پزشکی فیلیپین پس از تحقیق و آزمایش به این موضوع پی برده بود. نمونه جدید دیگر هم واکسنهای فلج اطفال بود که از سوی یونیسف به کشور اسلامی نیجریه ارسال شد و حاوی عامل عقیمساز بود.
چند سالی است که سردمداران حکومت جهانی به بهانه تأمین امنیت مواد غذایی دست به یک توطئه بزرگ زده اند. اطلاعات حاکی از آن است که خانوادههای بزرگ ثروتمند بنی اسرائیلی مثل راکفلر نقش عمدهای در آن ایفا کرده انداینان به بهانه قرار دادن غذای انسانها شروع به دستکاری در ژن بذرها، دانهها، و حیوانات کردهاند. و به بهانه بهرهدهی بیشتر بروز بحران بزرگی را در جهان امروز باعث شدهاند. که از این ماجرا به عنوان کشتار نژادی نیز یاد میشود! گیاهان و حیوانات دستکاری ژنتیکی شده نسل جدیدی از بیماری کشنده را به وجود آوردهاند و از آن به عنوان انقلاب سبز یاد میشود.
رژیمهایی مانند رژیم اشغالگر قدس، در کشورهایی مانند آذربایجان و ترکیه با قرار دادن جوایزی انواع و اقسام بذرهای منطقه ای و محلی را جمع کردهاند. و به جای آن بذرهای دستکاری شده یکبار مصرف دو تخمکی که عموما هورمونی هستند را رواج داده اند. بذرهایی که یکبار کاشته می شوند و دیگر امکان کشت دوباره ندارند. و کشاورزان برای کشت دوباره باید بذر را از کشور تولید کننده تهیه کنند. و کاملا اینگونه وابسته به غرب و بنیاد راکفلر میگردند.
اینان با وابسته کردن کشورها به بذرهای یکبار مصرف تولید و توزیع مواد غذایی را در دست گرفتهاند. واقعهای که به نفع استکبار تمام شده و زمین را از انسانهای سالم و متدین پاک میکند. بنیاد راکفلر در دهه 1970 با عنوان انقلاب سبز پروژهای را برای تغییر ژنتیکی بذرها و دانههای خوراکی آغاز کرد.
یکی از اهداف این پروژه جمع آوری کلیه گونههای مختلف بذر و دانههای خوراکی جهان و نگهداری انحصاری آنها در انباری در زیر سواحل یخ زده قطب شمال. و توزیع دانههای تغییر ژن داده شده میان کشاورزان که فقط یکبار قابلیت کشت دارند از طرفی مواد غذایی دستکاری شده ژنتیکی در سبد غذایی عموم وارد شده و بلایی در پیش است فراموش نشدنی.
این انبار که به عنوان "انبار بذرهای قیامت" شناخته میشود. در جزیرهای دور افتاده در مجمع الجزایر سوالبارد نروژ در 100 کیلومتری قطب شمال قرار گرفته است. انبار دانههای کشاورزی سوالبارد، در انتهای یک تونل یخی در عمق 410 فوتی حفر شده است. ساخت و ساز خزانه جهانی بذر سوالبارد در ماه ژوئیه 2006 آغاز و درسپتامبر 2007 تکمیل و نخستین محموله دانههای کشاورزی در فوریه 2008 تحویل شد خزانه جهانی بذر سوالبارد مجموعه منحصر به فردی از گونههای مواد غذایی را از قبیل: بادمجان، کاهو، جو، سیب زمینی، ذرت، برنج، گندم، سورگوم، لوبیا و ... محافظت میکند. دمای این انبار توسط یک انتقال دهنده الکترونیکی با سامانه ماهوارهای کنترل میشود.
این انبار قادر به ذخیره بیش از چهار و نیم میلیون گونه (2 میلیارد دانه کشاورزی) به مدت 9 هزار سال میباشد. همچنین تا پیش از اشغال عراق در ابوغریب خزانهای با ارزشی از بذرهای گندم وجود داشت که طی سالها به وجود آمده بود. و حتی در آن خزانه بذرهایی وجود داشت که بیش از هزار سال از سابقه کشت آنها در بین النهرین میگذشت. پس از اشغال عراق این مخزن ناپدید شد و هیچ کس از آنها اطلاعی ندارد.
در بخش دوم این نوشتار به بررسی وضع کشور خودمان و سلاحهای به کار گرفته شده در ایران خواهیم پرداخت.