حکایت جشنهای ولادت امام زمان(عج):
پدر، سالها دور از خانه...
و بچههایی که برای او جشن تولد میگیرند 😥😢😭
پدر، سالها دور از خانه...
و بچههایی که برای او جشن تولد میگیرند 😥😢😭
شعر:
آقای دلبندم با تو شیرینِ امروزم و آیندهام
دلیل دلچسب اشکم و لبخندم
دستت، سایهات رو سر هر کی دوست داره
ما رو تو سختیا تنها نمیذاره
خبر آمد گل بیخار به دنیا آمد
عاشقان حضرت دلدار به دنیا آمد
کُلهم نورِ نبیاند پسرهای علی
آخرین احمد مختار به دنیا آمد
یازه زادهی زهرا، همه شیرند و کنون
اخرین حیدر کرار به دنیا آمد
گر حسین بن علی سبط نبی شیرین است
او حسینیست که نه بار به دنیا آمد
سیزده کعبه به دور سر او می گردند
نقطه مرکز پرگار به دنیا آمد
ما از جهتی خیلی مصیبتزدهایم
چون اصلاً درکی از امام نداریم،
ندیدم...
ما امام رو ندیدم نماز خوندنش چجوری،
راه رفتنش، زندگی کردنش، نفس کشیدنش...
شب نیمه شعبان یک گنج پنهانی است...
واقعاً مثل یک گنجی هست که زیر خاک موونده و ازش استفاده نمیکنیم...
ما در طول سال، موقعیت اینجوری به اندازه انگشتان دست نداریم!
اهل بیت علیهم الاسلام فرمودهاد بعد از شب قدر، شب نیمه شعبان بافضلیتترین شب سال است.
دو قدم مانده به روز میلادت...
برای ما که طعنه زیاد شنیدهایم
و پشم چشم برایمان، زیاد نازک کرده روزگار،
عیدی کنار گذاشتهای بابا؟!
من سفارش گل نرگس دادهام، به قد قامتت،
قامتی که نمیدانم چقدر است!
کاش خودت باشی عیدی عید...