وجود مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همانند قرآن کریم محور اتحاد امت اسلامی بوده و از همین رو بایسته است که همه مسلمانان به هر اندازه که میتوانند در تجلیل و احترام به ساحت مقدس ایشان تلاش و کوشش نمایند. ما هم در اینجا چند مطلب درباره حضرتشان به رسم یادآوری و اظهار ارادت عرض مینماییم.
تجلّی نور حقّ
جناب «عبدالله بن عبدالمطلب» پدر گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هستند که بنا بر قول ابن اسحاق و ابن أثیر پیش از به دنیا آمدن ایشان از دنیا رفتند (۱) - نظری که در میان ما هم معروفتر است- و بنا بر قول یعقوبی که آن را از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده پس از دوماهگی حضرت از دنیا رفتهاند.(۲) شیخ کلینی هم در کافی بدون اینکه مطلب را به صورت روایت گزارش نماید میفرماید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در دو ماهگی پدر خود را از دست داد.(۳) قول سوم از جناب ذهبی مورخ برجسته اهل سنت است که سن حضرت را بیست و هشت ماه ذکر کرده است.(۴) در هر حال، سن جناب عبدالله در هنگام وفات، بیست و پنج یا بیست و هشت سال بوده است.(۵)
در دوران نوزادی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای شیرخواری از دو بانو استفاده کردند: «ثویبة» کنیز ابولهب که پیش از پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت حمزة سیدالشهدا - عموی بزرگوار پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هم شیر داده است.(۶) از همین رو پیامبر (صلی الله علیه و آله) با عمویشان جناب حمزه، برادر رضاعی هم بودند که در روایات هم اشاره شده است.(۷) (از نظر سن،حضرت حمزه چهار سال از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بزرگتر بودند.(۸))
علامه ابن عبدالبر- متوفی۴۶۲- از اکابر علمای اهل سنت در الاستیعاب نقل میفرماید که:«پیامبر همواره ثویبه را گرامی میداشت و او حتی پس از ازدواج پیامبر با خدیجه به دیدن ایشان میآمد و مورد احترام خدیجه هم بود. ابولهب پس از هجرت پیامبر او را آزاد کرد و پیامبر همواره از مدینه- به مکه- برای او لباس و هدیه ارسال میفرمود تا اینکه او پس از جنگ خیبر از دنیا رفت.»(۹)
رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) با همنشینانش چنین بود که دائماً خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود، هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عیبجو و مدیحهگر نبود، هیچکس از او مأیوس نمىشد، و هر کس به در خانه او مىآمد نومید بازنمىگشت
جالب است که اسلام آوردن این بانو هم در تاریخ روشن نیست- هرچند طبرسی در اعلام الوری مدعی آن است (۱۰) - اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) از احترام و قدردانی از مادر رضاعی خود کوتاهی نمیکردند.
بانوی دوم «حلیمة» از قبیله بنی سعد است است. دختر عبدالله بن حارث و همسر حارث بن عبداعزی بن رفاعة. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حدود چهار سال نزد این بانو در میان قبیله بنی سعد اقامت داشتند و دوسال از ایشان شیر خوردند. حضرت برای حلیمه و قبیله او برکات فراوانی داشتند که در تاریخ گزارش شده است.(۱۱) او پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در پنج سالگی به مادر باز گرداند.(۱۲)
حضرت آمنه مادر بزرگوار پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز در سفری که ایشان را برای دیدن دائیهایشان به مدینه برده بود بیمار شده و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در شش سالگی مادر خود را هم از دست دادند.(۱۳)
پیامبر مهربانی، اینگونه بود
درباره اخلاق فردی و اجتماعی آن بزرگوار سخن بسیار است. جناب شیخ صدوق- عالم برجسته امامیه در قرن چهارم- در کتاب شریف معانی الاخبار بابی را اختصاص به ویزگیهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) داده است و در آنجا به چند سند از امام حسن مجتبی (علیه السلام) مطالبی را در توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که ایشان از دایی خود «هند بن ابی هاله» که در توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله) معروف بوده روایت کردهاند. این آقای هند فرزند ابوهاله اولین همسر امّ المۆمنین خدیجه کبری (علیهاالسلام) است. او در جنگ بدر و به قولی احد حاضر بوده و سرانجام هم در رکاب امیرالمۆمنین (علیه السلام) در روز جمل به شهادت رسید.(۱۴)
در ادامه امام حسن (علیه السلام) از امام حسین (علیه السلام) و ایشان از پدر بزرگوارشان امیرالمۆمنین علیه السلام به توصیف حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) ادامه دادهاند که به نقل چند جمله از این گزارش تاریخی درباره سیره اخلاقی پیامبر (صلی الله علیه و آله) اکتفا مینماییم. در بخشى از این گزارش (۱۵) آمده است:
حضرت محمد «پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) کلام خویش را در خزانه قلب خود حفظ مىنمود و جز مواردى که خود به آن عنایت داشت یا گفتنش ضرورى بوده و مىبایست مردم متوجه آن باشند، لب به سخن نمىگشود، با مردم خو گرفته و مونس مىگردید و چنان جاذبهاش قوى بود که هیچ کس را از خود دور نمىساخت (میان مردم ایجاد دوستى کرده و از تفرقه پرهیز داشت) بزرگ هر طایفه را احترام و اکرام مىفرمود، و او را فرمانرواى ایشان قرار مىداد، با مردم با احتیاط و پرهیز برخورد مىکرد بدون آنکه خوش رفتارى و گشادهرویى خویش را از کسى دریغ دارد، اگر مدّتى یارانش را نمىدید از احوالشان جویا شده و دلجوئى مىکرد، و از اینکه در میان مردم چه مىگذرد و وقایع روزمرّه چیست، سۆال مىفرمود. کار نیک را تحسین و تقویت و کار زشت را نکوهش و پست و بىمقدار مىکرد، در همه امور میانهرو بوده و هرگز تندروى نمىکرد، از خدا غافل نبود، تا مبادا مردم نیز غفلت ورزند، یا دلسرد و از حقّ رویگردان شوند.
رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) با همنشینانش چنین بود که دائماً خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود، هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عیبجو و مدیحهگر نبود، هیچ کس از او مأیوس نمىشد، و هر کس به در خانه او مىآمد نومید بازنمىگشت: سه چیز را از خود رها کرده بود: مجادله در سخن، پرگویى، و دخالت در کارى که به او مربوط نبود رها کرده بود. کسى را مذمت نمىکرد، و سرزنش نمىفرمود، و از لغزشها و عیوب پنهانى مردم جستجو نمىکرد. هرگز سخن نمىگفت مگر در مورد امورى که ثواب الهى را امید داشت، در موقع سخن گفتن به قدرى نافذ الکلمة بود که همه سکوت اختیار مىکردند و تکان نمىخوردند، و به هنگامى که ساکت مىشد آنها به سخن درمىآمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمىکردند ...
هرگاه فرد غریب و ناآگاهى با خشونت سخن مىگفت و درخواستى مىکرد تحمل مىنمود، و به یارانش مىفرمود: هر گاه کسى را دیدید که حاجتى دارد به او عطا کنید، و هرگز کلام کسى را قطع نمىکرد تا سخنش پایان گیرد ... ».
اینها همه تاریخ اسلام است و در گزارشات پراکنده اصحاب موجود است. امتیاز این نقل در جامعیت آنست.
پیامبر رحمت، اینچنین گفت
اما در فرمایشات پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم تأکید روی رعایت اخلاق زیاد است که در اینجا به چند روایت اشاره مىکنیم:
در حدیثى آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (۱۶) ؛
من براى این مبعوث شدهام که فضائل اخلاقى را تکمیل کنم.
و در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است:
« ان صاحب الخلق الحسن له مثل أجر الصائم القائم » (۱۷) ؛
آدم خوش اخلاق با حسن خلق خود به درجه کسى مىرسد که شبها به عبادت مىایستد، و روزها روزهدار است.
و باز از همان حضرت آمده است که فرمود:
« ما یوضع فی میزان امرء یوم القیامة افضل من حسن الخلق » (۱۸) ؛
چیزى در میزان عمل در روز قیامت سنگینتر از خلق خوب نیست.
امیدواریم که این مختصر برای خوانندگان محترم مفید باشد.
پینوشت:
۱) السیرة النبویة۱/۱۳۴- الکامل فی التاریخ۱/۵۴۸.
۲) تاریخ یعقوبی۲/۱۰.
۳) الکافی۱/۴۳۹.
۴) سیر اعلام النبلاء۱/۴۲.
۵) الکامل، پیشین.
۶) الاستیعاب۱/۲۴- انساب الاشراف۱/۹۴ او پس از پیامبر به ابوسلمة- همسر قبلی أم المۆمنین ام سلمة هم شیر داده است.
۷) من لایحضره الفقیه۳/۲۶۰ از شیخ صدوق.
۸) اعلام الوری/۶ و کشف الغمة۱/۱۵.
۹) الاستیعاب۱/۲۴.
۱۰) اعلام الوری/۶.
۱۱) السیرة النبویة۱/۱۳۷ابن اسحاق.
۱۲) آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام/۵۶.
۱۳) السیرة النبویة۱/۱۴۱.
۱۴) تاریخ پیامبر اسلام/۵۶-به توصیف هند در کتاب اسدالغابة۵/۷۲ و۱/۲۴ که از منابع خوب اهل سنت است، هم مراجعه و با نقل مذکور مقایسه شود.
۱۵) معانی الاخبار/باب۳۲.
۱۶) بحارالانوار۶۷/۳۷۲.
۱۷) اصول کافی۲/۱۰۰.
۱۸) همان۲/۹۹.
منبع: تبیان