رابطهی امام حسین(علیه السلام) و امام عصر(علیهالسلام) - حجت الاسلام والمسلمین عالی
دریافت فایل تصویری:
دریافت فایل صوتی:
متن برنامه سمت خدا و صحبتهای استاد عالی:
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
ای گردش چشمان تو سرچشمهی هستی *** ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی
خورشید که سرچشمهی زیبایی و نور است *** از میکدهی چشم تو آموخته مستی
از چهار طرف محو تماشای تو هستند *** هفتاد و آیینهی توحید پرستی
وا کردن در مسجد الاقصای یقین را *** تکبیرة الاحرام نمازی که تو بستی
تا وا شدن پنجره هرگز نزدی پلک *** تا خون شدن حنجره از پا ننشستی
یک گوشهی چشم تو مرا از دو جهان بست *** ای گردش چشمان تو سرچشمهی هستی
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. به سمت خدای امروز خوش آمدید. عید میلاد امام حسین(ع) خیلی مبارک باشد. انشاءالله امروز بهترینها نصیب شما شود. حاج آقای عالی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید. ایام بر شما هم مبارک باشد.
حاج آقای عالی: سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالی و همهی بینندگان بزرگوار عرض سلام دارم. این ایام را که اقعاً ایام با سعادتی است، اعیاد شعبانیه و به خصوص امروز که میلاد مبارکحضرت اباعبدالله (ع) است. نیمه شعبان شب قدری برای مؤمنین است، این ایام را تبریک عرض میکنم.
آقای شریعتی: انشاءالله این ایام بر همه مبارک باشد و برکاتش بر فرد فرد شما نازل شود. برنامه امروز ما رنگ و بوی امام حسین را خواهد داشت و هم رنگ و بوی حضرت ولیعصر(عج).
حاج آقای عالی: بسم الله الرحمن الرحیم. اگر کسی با معارف دینی خصوصاً روایات اهلبیت آشنا باشد، یک ارتباط عجیبی بین امام حسین(ع) و وجود مقدس حضرت ولیعصر(ع) میبیند. درست است که حضرت ولیعصر با همه ائمه و پدرانشان ارتباط داشت. با اجداد طاهرینشان ارتباط داشت. اما امام حسین(ع) یک خصوصیتی در بین ائمه دارد که این ویژگی در بقیهی ائمه نیست. من سعی می کنم بحث امروز به این سمت برود که ارتباط این دو بزرگوار را مطرح کنیم و از خلال این ارتباط بتوانیم به درسهایی برسیم. انشاءالله بتواند مسیر راهی برای ما باشد.
به عنوان مقدمه بحث امروز زیارت و دعایی وارد شده است. امروز یک دعایی از ناحیه مقدسه وارد شده است. ناحیه مقدسه به دو جا اطلاق میشد. یک از ناحیه مقدسه امام زمان است، معمولاً نامههایی که در زمان غیبت صغری میآمده است، تعبیر به ناحیه مقدسه میکردند. در زمان امام عسکری(ع) هم همینطور بوده است. چون حضرت عسکری هم زمانشان طوری بوده که اختلاط زیادی با مردم نداشتند، به گونهای بوده گاهی نامههایی به نمایندههایشان میدادند تا به شیعیانشان برسانند. این دعایی که برای سوم شعبان و امروز میلاد امام حسین(ع) وارد شده از ناحیهی امام عسکری است که به دست قاسم بن علا همدانی از نمایندههای امام رسیده و او صادر کرده که به دست ما رسیده است. جزء اعمال روز سوم ماه شعبان است.
من میخواهم ترجمهی چند جمله ابتداییاش را خدمت شما عرض کنم که ورود بحث ما باشد.
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِی هَذَا الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ» (بحارالانوار/ج98/ص347)
خدایا از تو درخواست میکنیم به حق آن کسی که امروز به دنیا آمد که وعدهی شهادت او را پیشاپیش قبل از اینکه به این دنیا چشم باز کند و متولد شود، وعده شهادتش را داده بودند.
همه ما این را شنیدیم که شهادت امام حسین(ع) از سالها قبل مطرح شده بود. مرحوم مجلسی در جلد 44 بحارالانوار، روایت نقل کرده که جبرئیل خبر شهادت فرزند پیغمبر آخرالزمان اباعبدالله الحسین را به تمام انبیاء داده بود. یعنی از حضرت آدم تا خاتم خبر شهادت امام حسین را توسط جبرئیل شنیده بودند.
در رابطه با حضرت آدم دارد که وقتی از بهشت رانده شد و اشک میریخت و از خداوند متعال طلب بخشش میکرد، «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ» (بقره/37) خدا یک کلماتی به آدم یاد داد که به واسطه آن کلمات حضرت آدم توبه کرد. آن کلمات در روایات گفته شده که اسامی پنج تن بوده است که به او نشان دادند که به اینها متوسل شود. نور اینها در عرش الهی بوده است. حضرت آدم متوسل شد و نام این پنج تن را که برد، به نام پنجمی که امام حسین است، رسید، سؤال کرد: «فِی ذِکْرِ الْخَامِسِ یَنْکَسِرُ قَلْبِی» (بحارالانوار/ج44/ص345) به این پنجمی که میرسم، چرا دلم میشکند؟ چرا من یک حالت رقت قلبی پیدا میکنم؟ خطاب رسید که این پنجمی فرزند پیغمبر خاتم، پیغمبر آخرالزمان است که او را به ظلم میکشند، و به تعبیری روضهی امام حسین را برای حضرت آدم خواندند، که حضرت آدم خیلی گریه کرد.
حضرت زکریا، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی، همه اینها در روایات ما ذکر شده که پیغمبر اکرم از میلاد امام حسین خبر شهادت را به بعضی داده بود، از جمله به حضرت زهرا(س) مادر بزرگوارشان داده بود. حضرت زهرا خیلی محزون شدند که چنین حملی خواهند داشت. در آیهی قرآن داریم «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً» (احقاف/15) مادرش او را با سختی و با مشکلات به دنیا میآورد. با سختی و مشکلات هنگام وضع حملش است. این در روایات به حضرت زهرا تشبیه شده که امام حسین را با این غم و غصه به دنیا آورد. منتهی بعد پیغمبر اکرم به او بشارت داد که از نسل او ائمهای خواهند بود، و آخرینشان کسی خواهد بود که از همین نسل اباعبدالله(ع) که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. به هر حال این خبر شهادت امام حسین پیشاپیش قبل از ولادت داده شده بود. لذا در این دعا میگوییم:
«الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ» وعده شهادتش را قبل از تولدش داده بودند.
«بَکَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِیهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا وَ لَمَّا یَطَأْ لَابَتَیْهَا» آسمان و زمین و کسانی که ساکن آسمان و زمین بودند، بر او گریستند، در حالی که هنوز بر زمین پا نگذاشته بود، آسمان و زمین بر او گریستند. ما در این زمینه هم خیلی داریم. به قول نیّر تبریزی، این از روایات گرفته شده که موجودات آسمان و زمین و ملائکه بر امام حسین گریستند. گفت:
ای در غم تو ارض و سماء خون گریسته *** ماهی به آب و وحش به هامون گریسته
همه عالم بر او گریه کردند. خدا یکی از اولیای خدا را رحمت کند که ایشان از خداوند متعال در روز عاشورا درخواست کرد که خدایا من میدانم که امروز عالم از آن وجهه باطنیشان بر امام حسین گریانند. ولی من میخواهم گریهی عالم بر او را ببینم. میگوید: به من نشان دادند که تمام عالم با چشم گریان برای اباعبدالله(ع) بود. همه بر او گریسته بودند. روز میلاد است و به گریه و شهادت اشاره دارد.
در روایت هست که امام رضا(ع) در روایت ریان بن شبیب فرمود: چهار هزار ملک نازل شدند و در ملکوت کربلا هستند و پریشان و گریان تا زمان ظهور ولیعصر(ع) که این چهار هزار ملک با شعار «یا لثارات الحسین» آماده کمک و امداد به حضرت ولیعصر هستند. که او به هر حال انتقام این خونها و این ظلمهایی که شده را بگیرد. این چهار هزار ملک عزاداران امام حسین هستند از آن ملائکهای که نازل شدند. و الا تمام ملائکه بر غم او گریستند.
«قَتِیلِ الْعَبْرَةِ وَ سَیِّدِ الْأُسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ یَوْمَ الْکَرَّةِ» اباعبدالله این مولود امروز، کسی بود که کشته اشک است. سید و آقای خاندانش که خداوند متعال به او در رجعت کمک میدهد. در رجعت که بعد از ظهور امام حسین برمیگردد، کمک خواهد داد. این تعبیر «قتیل العبره» را در روایت زیاد داریم. مرحوم محدث نوری از خود امام حسین(ع) در مستدرک الوسایل نقل کرده است که اباعبدالله فرمود: «انا قتیل العبرة» من کشته اشک هستم. این خیلی نکته مهمی است که گاهی افراد از این جمله میگذرند. این یعنی چه که امام حسین میگوید: من کشته شدم برای گریه کردن مردم، یعنی من کشته شدم برای اینکه مردم گریه کنند. یعنی هدف امام حسین از کشته شدن گریه مردم بوده است. باید توجه داشته باشیم که گریه اباعبدالله با گریههای دیگر فرق میکند.
من تقاضا میکنم دوستان بزرگواری که اهل مطالعه هستند، کتابی به نام «البکاء للحسین» است. آیت الله علامه میر جهانی که کنار قبر مرحوم مجلسی دفن هستند و خیلی سال نیست از دنیا رفته است. تشرفاتی هم خدمت حضرت ولیعصر(ع) داشته و آدم بسیار با عظمتی بود. یکی از کتابهایش این کتاب است که دوستان آنجا بخوانند و ببینند بحث گریه و اشک جیست.
اولاً گریه عالم بر امام حسین را بدانند. بعد گریه ما بر امام حسین تا این جمله دعا که امام حسین کشته اشک است بفهمند که این اشک بر امام حسین صرفاً اشکی است که یک انفعال درونی و رقت قلب برای کسی که از دنیا رفته نیست. این اشک یک تنفر و اعتراضی به ظلم است. آن کسی که گریه میکند، از درون آنچنان دچار هیجان است که از کسانی که این کار را کردند، بدش میآید. از دستگاه باطل بدش میآید. از دستگاه ابلیس که این ظلم را مرتکب شدند، بدش میآید و از آن طرف با این گریه دارد اعلام میکند که من با تو هستم و من به خاطر تو دارم اشک میریزم. من طرفدار تو هستم. یعنی خود این اشک یک تولی و تبری عملی است. یک اعلان جبهه است که من در جبهه حسین هستم. در جبهه باطل نیستم. این کم چیزی است! آنوقت اشکی که تمام وجود تحت تأثیرش است. چون آدم تا رقت قلبی پیدا نکند، اشک نمیآید. تا تمام وجودش یک اهتزاز پیدا نکند و ارتقایی پیدا نکند، این روح برای آن انسان بزرگ اشک نمیریزد. اشک یک اشک حماسی است. اشک برای کسی که از دنیا رفته و نعوذ بالله نفله شده که نیست. و لذا نتیجهی این اشک تاریکی و سنگینی نیست. نتیجهاش نشاط است. یعنی نتیجهی سرور دارد. نتیجهاش سبک شدن است. بعد از روضهها این را تجریه کردیم. روز میلاد است ولی از اشک برای امام حسین گفته میشود. نتیجهاش از صد سرور بالاتر است. اهتزاز روح است. اما در عین حال خود این اشک یک حماسه است و اعلان تولی و تبری و مرزبندی و جبههگیری عملی است.از این جهت هست که اگر امام حسین میگوید: من کشته اشک هستم، چون این اشک خیلی خاصیت عجیبی دارد. لذا در روایت افضل عبادت شمرده شده است. در روایت هست که اگر کسی بر امام حسین اشک بریزد، حق ما اهلبیت را ادا کرده است. حق رسالت را ادا کرده است. دین را با آن احیا کرده است. بخاطر این دین را احیا کرده است، این اشک چه خاصیتی دارد. رشد میدهد و رشدی که میدهد هیچ بدیلی ندارد. هیچ جانشینی ندارد. نمیتوانیم بگوییم به جای اشک ریختن برای امام حسین و مجلس عزا گرفتن کنفرانس میگیریم و مباحث استدلالی و عقلی در رابطه با امام حسین(ع) برگزار میکنیم. اینها خوب است اما جای اشک را نمیگیرد.
«الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ» در این دعا هست که خداوند متعال به عوض این شهادت به امام حسین سه چیز داد. آن سه چیزی که در این دعا گفته میشود، این است که ائمه از نسل حسین هستند. امامان بعدی از نسل اباعبدالله هستند. دوم اینکه شفا در تربت امام حسین است. سوم اینکه خدا کمک میکند و او را در رجعت پیروز میکند که گویی امام حسین ادامه کاری که نیمه تمام در عاشورا است، آنجا باید تمام میکند. کمکش میکند «وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِیَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ» به او و فرزندان معصومی که رجعت میکنند که آن حکومت الهیه را برپا کنند. در این دعا به عوض شهادت به امام حسین سه چیز داده شده است. در بعضی دیگر از روایات هست که چهار چیز داده شده است. با هم هیچ منافاتی ندارند. به هر حال امام حسین(ع) یک ویژگیهایی برایش قرار داده شده است. روایتی است که این روایت را محمد بن مسلم که از اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) بود از هردو بزرگوار نقل کرده است. مرحوم ابن فهد حلّی، که از بزرگان اخلاقی ما در کتاب عدةالداعی بود، من توصیه میکنم دوستان بزرگوار، آنهایی که اهل دعا و مناجات هستند و میخواهند چیزهای ناب از دعا و مناجات گیرشان بیاید، این کتاب عدة الداعی را مراجعه کنند. مرحوم علامه طباطبایی میفرمود: در بین علمای اسلام و شیعه سه عالم اخلاقی هستند که منحصر به فرد هستند. سید بحرالعلوم، سید بن طاووس، ابن فهد حلی هستند. مرحوم مجلسی هم در جلد 44 بحارالانوار این روایت را از امام باقر و امام صادق(ع) نقل کرده است. «أن الله سبحانه و تعالى عوض الحسین ع من قتله بأربع خصال» (عدةالداعی/ص57) به عوض شهادت به امام حسین چهار خصلت داد. 1- «جعل الشفاء فی تربته» خداوند شفا را در تربت امام حسین و خاک قبر امام حسین قرار داده است. همه ما میدانیم که خوردن خاک حرام است. حتی خاک قبر پیغمبر! امام کاظم(ع) در وصیت خود فرمود: وقتی من از دنیا رفتم، مرا دفن کنید. قبر من را به اندازه چهار انگشت بالاتر آورید که معلوم شود قبر است. ولی از خاک قبر برندارید. خاک قبر مرا برندارید. این خاک قبر را خوردن حرام است. تنها خاکی که میشود خورد، خاک تربت قبر جدم اباعبدالله الحسین است. به اندازهی یک نخود میشود خورد. در بعضی روایت داریم قبر امام حسین چهار فرسخ در چهار فرسخ است. البته هرچه نزدیکتر به قبر باشد، افضل است. هرچه به مرقد شریف اباعبدالله الحسین باشد، افضل است. این تربت یک چیز دیگر است. در روایات ما سرزمین کربلا و خاک کربلا طور دیگری است. قبل از شهادت امام حسین نسبت به این سرزمین نگاه دیگری بود.
مرحوم قمی که استاد شیخ مفید بودند در کتاب کامل الزیارات آوردند، سرزمینی که کعبه بر آن بنا نهاده شده، خواست با همان زبان خودش افتخار کند که من هم زمینی هستم که خانه خدا بر من نهاده شده است. سرزمین کربلا فریاد زد: خاموش! تو را چه به اینکه افتخار کنی؟ من آن جایی هستم که حسین بن علی بعداً در من دفن میشود. این سرزمین، سرزمینی هست که از ابتدا مورد نظر و عنایت بوده است. بعد از شهادت ابا عبدالله که نور امام حسین به این خاک تابید و جلوه امام حسین بر این تربت افتاد، آنوقت همه این تربت کیمیا شد. در این تربت شفا هست. امام صادق(ع) فرمود: این خاک «رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ» (کافی/ج3/ص242) یک باغی از باغهای بهشت است. این خاک طور دیگری است.
مرحوم تنکابنی در قصص العلما نقل میکند که در زمان صفویه مرحوم فیض کاشانی که از علمای بسیار بزرگوار ما بوده، ایشان با یک عالمی که به هر حال مسلمان هم نبوده و اهل کتاب و اهل علوم غریبه بوده که یک خبرهایی هم داشته است. راجع به حقانیت مذهب تشیع بحث میکرده است. مرحوم فیض کاشانی برای اینکه یک مقدار واضحتر حقانیت را اثبات کند، چون میدانست یک چیزهایی میفهمد، دست کرد در جیبش و تسبیحی که از تربت امام حسین تهیه شده بود درآورد و در مشتش گرفت. به این شخص گفت: در مشت من چیست؟ چند دقیقه آن فرد متحیر فقط نگاه کرد. فیض کاشانی گفت: چرا متحیر ماندی؟ گفت: چیزی که در دست شماست خاک است، ولی من متحیر هستم از اینجا که این خاک برای این دنیا نیست. فیض کاشانی باز کرد و گفت: بله، این خاک کربلا و برای فرزند پیغمبر ما است. آن عالم چون اهل و با انصاف بود و خودش به عینه دید و فهمید، مسلمان شد و در خانه اهلبیت زانو زد. این خاک واقعاً از بهشت است. برای همین است که نه فقط شفا در این تربت است، به اندازهی یک نخود، یک عدس آن کس که مریض است، بخورد.
خدا آیت الله بهجت را رحمت کند. میفرمود: اگر به اندازهی یک نخود تربت امام حسین(ع) را در یک لیوان آب زمزم، حل کنند، هفت بار یا هفتاد بار سوره حمد را برای شفا بخوانند و بعد هر روز به اندازهی یک قاشق چای خوری به آن فرد مریض بدهند. بسیاری بودند که جلوی چشم خود ما شفا گرفتند. فقط شفا نیست، گفته شد: که اگر روی این تربت سجده کنید، حجابهای هفتگانه را پاره میکند. امام صادق(ع) یک کیسه داشت که همیشه تربت امام حسین در آن بود که برای سجده و نماز از این خاک برمیداشت. تسبیحی که با تربت امام حسین ساخته شود، در روایت هست اگر با این تسبیح ذکر هم نگفتی، این تسبیح کار ذکر را برای شما میکند. گفتند: کام بچهای که به دنیا میآید، تربت امام حسین را روی دست بمالید، و کام بچه را بردارید. جلوی صورت میت و جاهایی که بیاحترامی نباشد گذاشته شود که از عذاب قبر و حول و تکانهای عوالم ایمن شود.
در قم در زمان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، یک سیل بسیار عظیمی آمده بود که خیلی خطرناک بود. رودخانه بالا آمده بود و خطر برای کل شهر بود. مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی یک مقدار از تربت امام حسین در رودخانه ریختند. سیل نشست. تربت امام حسین اگر این کار را بکند که نور امام حسین و جلوه اباعبدالله به آن رسیده اینگونه شده است، آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند، خود امام حسین چه میکند؟ در عالم آخرت خود اباعبدالله چه می کند.
آقای شریعتی: صفحه 102 مصحف شریف قرار روزانه امروز ماست. آیات 148 تا 154 سورهی مبارکهی نساء در سمت خدای امروز تلاوت میشود. چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند و آسمانی امام حسین(ع) هدیه کنیم. باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«لَّا یحُِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ کاَنَ اللَّهُ سمَِیعًا عَلِیمًا(148) إِن تُبْدُواْ خَیرًْا أَوْ تخُْفُوهُ أَوْ تَعْفُواْ عَن سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَفُوًّا قَدِیرًا(149) إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَینَْ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَینَْ ذَالِکَ سَبِیلاً(150) أُوْلَئکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا(151) وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ یُفَرِّقُواْ بَینَْ أَحَدٍ مِّنهُْمْ أُوْلَئکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا(152) یَسَْلُکَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَن تُنزَِّلَ عَلَیهِْمْ کِتَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسىَ أَکْبرََ مِن ذَالِکَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتخََّذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَالِکَ وَ ءَاتَیْنَا مُوسىَ سُلْطَانًا مُّبِینًا(153) وَ رَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِیثَاقِهِمْ وَ قُلْنَا لهَُمُ ادْخُلُواْ الْبَابَ سجَُّدًا وَ قُلْنَا لهَُمْ لَا تَعْدُواْ فىِ السَّبْتِ وَ أَخَذْنَا مِنهُْم مِّیثَاقًا غَلِیظًا(154)»
ترجمه آیات:
«خدا بلند کردن صدا را به بدگویى دوست ندارد، مگر از آن کس که به او ستمى شده باشد، و خدا شنوا و داناست. (148) اگر کار نیکى را به آشکار انجام دهید یا به پنهان یا کردارى ناپسند را درگذرید، خدا عفوکننده و تواناست. (149) کسانى هستند که به خدا و پیامبرانش کافر مىشوند و مىخواهند میان خدا و پیامبرانش جدایى افکنند و مىگویند که بعضى را مىپذیریم و بعضى را نمىپذیریم و مىخواهند در این میانه راهى برگزینند. (150) اینان در حقیقت کافرانند و ما براى کافران عذابى خوارکننده آماده ساختهایم. (151) و کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند و میان پیامبرانش جدایى نیفکندهاند پاداششان را خدا خواهد داد، و خدا آمرزنده و مهربان است. (152) اهل کتاب از تو مىخواهند که برایشان کتابى از آسمان نازل کنى. اینان بزرگتر از این را از موسى طلب کردند و گفتند: خدا را به آشکار به ما بنماى. به سبب این سخن کفرآمیزشان صاعقه آنان را فرو گرفت. و پس از آنکه معجزههایى برایشان آمده بود گوسالهاى را به خدایى گرفتند و ما آنان را بخشیدیم و موسى را حجتى آشکار ارزانى داشتیم. (153) و به خاطر پیمانى که با آنها بسته بودیم کوه طور را بر فراز سرشان بداشتیم و گفتیم: سجدهکنان از آن در داخل شوید و در روز شنبه تجاوز مکنید. و از ایشان پیمانى سخت گرفتیم. (154)»
آقای شریعتی: «دریا که دست تو، ملوانان که مست تو *** بر کشتیاش چه خوب خدا ناخدا گذاشت» انشاءالله تمام زندگی ما منور به نور امام حسین(ع) باشد. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عالی بفرمایند.
حاج آقای عالی: آیهی 148 سورهی مبارکه نساء، خداوند متعال میفرماید: «لَّا یحُِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ کاَنَ اللَّهُ سمَِیعًا عَلِیمًا» دوست ندارد که عیوب مردم و نقایص مردم را آدم این طرف و آن طرف بگوید. بلند به این و آن نقل کند. اگر یک عیبی از کسی دیدی، و نقصی از کسی سراغ داری، این رف و آن طرف نقل نکن و نگو. چه به طنز و چه حکایت کردن و خبر دادن، به هر شکلی گفته نشود. همانطور که خدا ستار العیوب است و عیبهای ما را پوشانده است، دوست ندارد که بندگانش عیبهای همدیگر را آشکار کنند. فقط یکجا هست که استثناء است. آن یکجا جایی است که اگر کسی یک بدی و ظلمی به شما کرد، یعنی اینطور نیست که یک عیب شخصی داشته باشد، یک نقص شخصی داشته باشد، بلکه آن بدی و ظلمش به شما رسید، اینجا دیگر اگر شما بخواهی ساکت شوی، ظالم پروری میشود. ظالم سوء استفاده میکند. میگوید: خدا گفته: قرار نیست کسی از بدیها چیزی بگوید. ما بدی میکنیم. همین که ظالم پروری نشود، خدا میفرماید: «إِلَّا مَن ظُلِمَ» آن کسی که مظلوم واقع شده، میتواند آن بدی که شخص ظالم به او کرده را برای دیگران بگوید. البته نه چیزهای دیگر را، همان بدیاش را بگوید. چون اگر بخواهد بیشتر بگوید: «وَ کاَنَ اللَّهُ سمَِیعًا عَلِیمًا» خدا میشنود و علم دارد. بیشتر از آن دیگر تجاوز نکن. ولی در این مورد استثناء از غیبت هم است که اگر کسی مظلوم واقع شده گفتن ظلم هیچ عیبی ندارد.
اولین چیزی که عرض کردم، «الشفاء فی تربته» شفا در تربت امام حسین بود. دومین چیزی که به امام حسین داده شده است، «و إجابة الدعاء تحت قبته» زیر قبهی امام حسین و در حرم اباعبدالله دعا مستجاب است. ما از امام صادق داریم، از امام هادی هم داریم که این دو بزرگوار مریض بودند، فردی را آنجا فرستادند که برای ما دعا کنید. هم از امام صادق داریم، هم از امام هادی داریم. امام هادی در سامرا بودند، حضرت یک فردی را از شیعیان به نام اباهاشم جعفری که برو حائر حسینی، حرم امام حسین(ع) دعا کن. او وقتی از خدمت امام هادی بیرون آمد، یکی از شیعیان به او گفت: خود امام هادی حائر است. خودش زیارتگاه است. خودش حجت خداست. چور میخواهد شما را آنجا بفرستد. این برایش سؤال شد و خدمت آقا آمد و پرسید: خود شما که حجت الهی هستید، من بروم آنجا و برای شما دعا کنم. امام هادی(ع) فرمودند: خداوند متعال به پیغمبر فرمود: دور خانهی خدا طواف کن، حجرالاسود را ببوس. با اینکه مقام پیامبر هم از خانه خدا بالاتر است و هم از حجرالاسود بالاتر است. ولی هرجایی یک آدابی دارد. به پیغمبرش دستور داد که در سرزمین عرفات روز عرفه وقوف داشته باش. آنجا مثلاً فرض کنید یک مدتی را بیتوته کن و وقوف داشته باش. با اینکه مقام پیغمبر از وقوف و عرفات و همه اینها بالاتر است. ولی هرجایی یک آدابی دارد. از آداب حرم امام حسین و از حقوق آن حرم این است که آنجا دعا شود و آن حق باید ادا شود. خدا دوست دارد که آن حق آنجا ادا شود. لذا برای من برو آنجا دعا کن.
سومین چیزی که به اباعبدالله(ع) داده شده همان است که در این دعا هم بود که از نسل امام حسین «و الأئمة من ذریته» نه امام بعدی از فرزندان امام حسین هستند. و چهارمین چیزی که به اباعبدالله عوض شهادتش داده شده، «و أن لا یعد أیام زائریه من أعمارهم» شب و روزی که زائر برای کربلا میرود، این جزء عمرش حساب نمیشود. آن مدتی که برای زیارت میگذارد، از این سؤال نمیشود.
یک مطلبی است که بسیار عمیق و دقیق است. من از دوستان تقاضا میکنم این را عنایت کنند. مطلب بلندی در روایات است، ارتباط خیلی وسیع و عمیقی بین امام حسین و امام زمان هست که این ارتباط خاص است. شما اگر به روایات و زیارات نگاه کنید، یک کدها و رمزهایی بین این دو بزرگوار میبینید که من به بعضی از آنها اشاره میکنم و بعد یک تحلیل و جمعبندی که این کد و رمزها چه چیزهایی را میخواهد بگوید. اشارهها و رمزهایی از امام حسین میبینید. یک اشاراتی از امام زمان به امام حسین میبینید. این پدر و پسر به همدیگر اشاراتی دارند. این اشارهها برای چیست.
امام باقر میفرماید: من چهار ساله بودم و در کربلا بودم. تمام جزئیات کربلا را در یاد دارم. شب عاشورا جدم اباعبدالله الحسین به یارانش فرمود: یاران من فردا بلای سنگینی است که همه ما به شهادت میرسیم. ولی شما را به بهشت بشارت میدهم و اینکه ما برمیگردیم و مهدی ما خواهد آمد. دو بار هم روز عاشورا فرمود: اول کسی که برمیگردد و رجعت میکند امام حسین است. ما روایات متعدد داریم که ائمه برمیگردند. «أَوَّلُ مَنْ یَرْجِعُ إِلَى الدُّنْیَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع» (بحارالانوار/ج53/ص46) اولین کس امام حسین(ع) است که رجعت میکند. روز عاشورا در زیارت عاشورا دو جا هست که خدایا روزی من کن که خونخواهی امام حسین را با امام زمان انجام دهم. «ان یرزقی طلب ثاری مع امام منصور من اهل بیت محمد (ص)» روز عاشورا امام باقر فرمود: اگر میخواهید به همدیگر تسلیت بگویید، اینطور تسلیت بگویید که «عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ ع وَ جَعَلَنَا» (مستدرک/ج10/ص315) و ما را در خونخواهی امام حسین قرار بده که با امام زمان باشیم. اینها اشاراتی است که از دستگاه امام حسین یا خود اباعبدالله الحسین به امام زمان میشود. از آن طرف وقتی امام زمان تشریف میآورد، اولین جملهای که میگوید، وقتی پشت به کعبه میکند، در خانه خدا خودش را معرفی میکند. «انا بقیة الله» من فرزند کسی هستم «الذی قتلوک عطشانا» که او را عطشان کشتند. او را عریان انداختند و رها کردند. در معرفی خودش به امام حسین اشاره میکند. شعار یاران امام زمان «یا لثارات الحسین» است. خونخواه امام حسین! اصلاً منتقمی است که از القاب امام زمان(ع) است. در زیارت ناحیه مقدسه است که جد غریبم یا ابا عبدالله، صبح و شب بر تو گریه میکنم. امام زمان نسبت به این جدش با اینکه به همه اجدادش ظلم شده، پیغمبر اکرم که مقامش بالاتر از امام حسین بوده است. چه خصوصیتی است که امام زمان و امام حسین این اشارات را نسبت به همدیگر دارند. ارتباط وسیع بین این دو چیست؟ آن چیزی که میشود از مجموع فهمید و تحلیل کرد این است که ظهور امام زمان(ع) با معجزه رخ نمیدهد. یعنی با یک جبر بیرونی مردم خوب نمیشوند. اینطور نیست که مثلاً مردم یک روز بلند شوند ببینند همه خوب شدند و یک معجزه رخ داده است. نخیر! اصلاً سنت خدا بر این نیست. اگر قرار بود این چنین باشد زمان پیغمبر این اتفاق میافتاد که مقام پیغمبر از همه ائمه هم بالاتر بود. اصلاً اگر قرار بود اینطور باشد خدا همه را خوب خلق میکرد. اگر قرار بود با معجزه خوب شوند، برای چه خدا بدها را در این عالم، شیطان را در این عالم آورد؟ پس از بیرون قرار نیست یک معجزهای برای ظهور رخ بدهد. بلکه در خود ما باید یک اتفاقی بیافتد. در درون ما یک تحولی رخ بدهد تا در بیرون ما یک ظهوری رخ بدهد. در درون عقلها، قلبها، دلها و روحها باید رشد کنند. یک عدالتخواهی و یک معنویت خواهی، به سمت خوبی رفتن و انتخاب کردن، عبودیت و بندگی را انتخاب کردن، اگر این اتفاق در درون اتفاق بیافتد، در بیرون هم خبرهایی میشود.
حضرت زهرا در قبرستان احد بود وقتی زیارت قبور را کرد که حضرت حمزه هم آنجا است، یک شخصی به نام ابوعمر میگوید: من جلو رفتم و پرسیدم: خانم، حق با علی بود یا نه؟ آیا پیغمبر، علی را به عنوان جانشین بعد از خود نصب کرد یا نه؟ حضرت زهرا فرمود: بله در غدیر همه شما بودید و دیدید که علی را به عنوان امام بعد از خود نصب کرد. بعد ابوعمر یک سؤالی کرد. گفت: اگر اینچنین است چرا علی خانهنشین شد؟ چرا بلند نشد و حق خودش را بگیرد؟ چرا قعود کرد؟ حضرت زهرا جواب داد: امام مثل یک کعبه است. مردم باید به سمت او بروند. او به زور نمیآید. اقبال مردم باید باشد تا وقتی دست بیعت به او بدهند، آنوقت او میآید هدایت را به دست میگیرد. تحمیلی و اجباری نیست.
وقتی به امام باقر گفتند: ظهور شما و دولت شما چه زمان رخ میدهد؟ امام باقر زمانه را تا ظهور سه دوره کرد. زمانه گرگ، زمانه میش و زمانه ترازو. این در روضهی کافی است. زمانه گرگ زمانهای است که گرگ صفتی در جامعه حاکم میشود. ظلم به غلبه زیاد میشود. این زمان، زمان غصب ما اهلبیت است. زمانهی میش زمانی است که مظلومیت هست ولی یک مظلومیتی به صورت ازدحام که بلند نمیشود حق خودش را بگیرد، یعنی مثل میش و گوسفند، ظلمپذیر است. دوره سوم دوره ترازو است. عدالتخواهی است. وقتی مردم به آن دوره رسیدند که عدالتخواه شدند، ظهور ما رخ میدهد. پس خود مردم باید بخواهند. مردم چگونه این رشد و اصلاح در آنها ایجاد میشود و این تحول درونی در آنها به وجود میآید؟ اباعبدالله(ع) این کار را بر عهده دارد. عاشورای امام حسین دستگاهی است که در دین تعبیه شده، که این عاشورا قرار است این رشد و اصلاح را ایجاد کند. یعنی همان گریهای که عرض کردیم یک حماسه است. این گریهای که یواش یواش وجدانها را بیدار میکند. مردم را حق طلب میکند، نسبت به این جبهه طرفدار و تنفر از جبهه باطل و یواش یواش به سمت تعصی به امام حسین رفتن که خودش عدالتخواه بود. خودش ظلم ستیز بود. این تعصی در مردم رخ میدهد یار برای امام زمان درست میشود. دستگاه امام حسین برای امام زمان یار درست میکند. این یک متب تربیتی و اصلاحی کامل است. و لذا فرمود: من خروج می کنم برای اینکه امت جدم را اصلاح کنم. اول امت جدش و همه مسلمین را، موج بعد انسانهای دیگری که در دنیا حق طلب هستند که با امام حسین و مکتب امام حسین حق را بشناسند و عدالت را بشناسند، به این سمت بیایند و برای امام زمان یار درست شود. مسیر ظهور از کربلا و از امام حسین میگذرد.
تمام ائمه، امامان قبل از امام حسین، امام حسین را برای کربلا آماده کردند، امامان بعد از امام حسین عاشورا را نگه داشتند. چون این دستگاه قرار است که آن رشد را ایجاد کند. خود امام زمان هم صبح و شب گریه میکند. تعصی به امام زمان است که انسان وقتی که آن اشک حماسی را میریزد، برای امام زمان یار میشود.
سید کریم محمود تهرانی از خوبان بود و علمای بزرگ دوستدارش بودند. ایشان تشرفات زیادی خدمت حضرت ولیعصر داشت. میگفت: من زمانی که هنوز حضرت را ندیده بودم، مشتاق دیدن حضرت بودم، پیغمبر را در خواب دیدم. گفتم: یا رسول الله من میخواهم خدمت ولی زمانم امام عصر برسم. چه کنم باب بر من باز شود؟ فرمود: سید کریم صبح و شب بر حسینم گریه کن. این در را باز میکند و تو را شبیه به خود امام زمان میکند که صبح و شب به یاد او هست. لذا سعی کنیم هر روز یکبار یاد امام حسین باشیم. «السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته».
آقای شریعتی: بسیار ممنون و متشکرم. نکات بسیار خوبی بود. در روز میلاد امام حسین (ع) من فکر میکنم امروز خیلیها عهدی را با امام حسین و با امام زمانشان تازه کردند که هر روز و هر شام به یاد امام حسین باشند، و انشاءالله در این مکتب تربیتی رشد کنند برای اینکه عصر ظهور را درک کنند. انشاءالله بهترینها نصیب شما شود. والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری- (14/03/90)
تمام راههایی که میشود فرزند پیغمبر از ان راهها استفاده کند برای حفظ میراث عظیم اسلام که میراث جد او و پدر او و پیروان راستین آنهاست در زندگی سیدالشهداء محسوس است. از تبیین و انذار از تحرک تبلیغاتی، از بیدار کردن و حساس کردن وجدانهای عناصر خاص همین خواص که ما تعبیر میکنیم در آن خطبه منا، اینها همه در طول زندگی سیدالشهدا است. بعد هم ایستادگی در مقابل یک انحراف بزرگ، با قصد مجاهدت با جان نه اینکه امام حسین از سرنوشت این حرکت بیاطلاع بود. نه! اینها امام بودند. مسألهی معرفت امام و علم امام و آگاهی وسیع امام بالاتر از این حرفهایی است که ما در ذهنمان میگنجد. بلکه به معنای ترسیم یک دستورالعمل میایستد و تسلیم نمیشود. مردم را به یاری میطلبد، بعد هم وقتی یک عدهای پیدا میشوند که همان اهل کوفه باشند و اظهار میکنند که حاضر هستند در کنار آن بزرگوار در این راه قدم بگذارند، حضرت درخواست آنها را اجابت میکند و طرف آنها میرود. بعد هم در میانهی راه پشیمان نمیشود. بیانات امام را که انسان نگاه میکند، میبیند حضرت عازم و جازم بوده است برای اینکه این کار را به پایان ببرد. این که در مقابله با حرکت انحرافی فوقالعاده خطرناک آن روز، امام حسین (ع) میایستد و این یک درس میشود.
منبع: برنامه سمت خدا (تاریخ پخش: 1393/03/11)